ABOUT THE SPEAKER
Amy Cuddy - Social psychologist
Amy Cuddy’s research on body language reveals that we can change other people’s perceptions — and perhaps even our own body chemistry — simply by changing body positions.

Why you should listen

Amy Cuddy wasn’t supposed to become a successful scientist. In fact, she wasn’t even supposed to finish her undergraduate degree. Early in her college career, Cuddy suffered a severe head injury in a car accident, and doctors said she would struggle to fully regain her mental capacity and finish her undergraduate degree.

But she proved them wrong. Today, Cuddy is a professor and researcher at Harvard Business School, where she studies how nonverbal behavior and snap judgments affect people from the classroom to the boardroom. And her training as a classical dancer (another skill she regained after her injury) is evident in her fascinating work on "power posing" -- how your body position influences others and even your own brain.

More profile about the speaker
Amy Cuddy | Speaker | TED.com
TEDGlobal 2012

Amy Cuddy: Your body language may shape who you are

اِمی کادی: زبان بدن شما هویت شما را شکل می‌دهد

Filmed:
56,233,256 views

زبان بدن بر دیدگاه دیگران درباره‌ی ما تاثیر می‌گذارد، اما ممکن است نگاه ما بر خودمان را نیز تغییردهد. اِمی کادی، روانشناس اجتماعی، نشان می‌دهد که چگونه «ژست قدرت» - قرار گرفتن در حالتی از اطمینان، حتی هنگامی که ما احساس اطمینان نداریم- می‌تواند بر سطح تستسترون و کورتیزول در مغز تاثیر بگذارد، و حتی ممکن است تاثیراتی بر فرصت‌های ما در زندگی بگذارد.
- Social psychologist
Amy Cuddy’s research on body language reveals that we can change other people’s perceptions — and perhaps even our own body chemistry — simply by changing body positions. Full bio

Double-click the English transcript below to play the video.

00:16
So I want to startشروع کن by offeringارائه you a freeرایگان
0
707
2798
خُب من می‌خوام با پیشنهاد یک ترفند ساده و ابتدایی شروع کنم،
00:19
no-techبدون تکنولوژی life hackهک کردن,
1
3505
2624
خُب من می‌خوام با پیشنهاد یک ترفند ساده و ابتدایی شروع کنم،
00:22
and all it requiresنیاز دارد of you is this:
2
6129
2621
و تمام آنچه که باید انجام بدید اینه:
00:24
that you changeتغییر دادن your postureاستقرار for two minutesدقایق.
3
8750
4187
اینکه برای دو دقیقه حالت بدن‌تان را تغییر بدید.
00:28
But before I give it away, I want to askپرسیدن you to right now
4
12937
3424
اما پیش از آنکه بهتون یاد بدم، می‌خوام ازتون درخواست کنم که همین الان
00:32
do a little auditحسابرسی of your bodyبدن and what you're doing with your bodyبدن.
5
16361
3593
یک بررسی دقیق از بدن‌تان و آنچه با بدن‌تان انجام می‌دید به عمل بیارید.
00:35
So how manyبسیاری of you are sortمرتب سازی of makingساخت yourselvesخودت smallerکوچکتر?
6
19954
2415
خُب چندتا از شما دارید به نوعی خودتان را کوچک‌تر می‌کنید؟
00:38
Maybe you're hunchingخندیدن, crossingعبور your legsپاها,
7
22369
2721
شاید قوز کردید، یا پاهاتون را روی هم انداختید،
00:40
maybe wrappingکاغذ بسته بندی your anklesمچ پا.
8
25090
924
شاید قوزک‌هاتون را خم کردید.
00:41
Sometimesگاهی we holdنگه دارید ontoبه سوی our armsبازوها like this.
9
26014
3739
گاهی بازوهامون را اینجوری می‌گیریم.
00:45
Sometimesگاهی we spreadانتشار دادن out. (Laughterخنده)
10
29753
3671
گاهی هم می‌لمید. (خنده)
00:49
I see you. (Laughterخنده)
11
33424
2272
دارم می‌بینم‌تان. (خنده)
00:51
So I want you to payپرداخت attentionتوجه to what you're doing right now.
12
35696
2515
بنابراین من می‌خوام که به آنچه همین الان دارید انجام می‌دید توجه کنید.
00:54
We're going to come back to that in a fewتعداد کمی minutesدقایق,
13
38211
2214
چند دقیقه دیگه بهش برمی‌گردیم،
00:56
and I'm hopingامید that if you learnیاد گرفتن to tweakنیشگون گرفتن this a little bitبیت,
14
40425
3392
من امیدوارم اگر یاد بگیرید که این را کمی دستکاری‌ کنید،
00:59
it could significantlyبه طور قابل ملاحظه changeتغییر دادن the way your life unfoldsآشکار می شود.
15
43817
3636
بتونه به طور معنی‌داری روش زندگی روزمره‌تان را تغییر بده.
01:03
So, we're really fascinatedمجذوب with bodyبدن languageزبان,
16
47453
4524
خب، ما واقعا مجذوب زبان بدن هستیم،
01:07
and we're particularlyبه خصوص interestedعلاقه مند
17
51977
1959
و به ویژه ما علاقمند به
01:09
in other people'sمردم bodyبدن languageزبان.
18
53936
1964
زبان بدن آدم‌های دیگر هستیم.
01:11
You know, we're interestedعلاقه مند in, like, you know — (Laughterخنده) —
19
55900
4221
می‌دونید، ما علاقمند این هستیم که، می‌دانید دیگه - (خنده) -
01:16
an awkwardبی دست و پا - به شکلی نامناسب interactionاثر متقابل, or a smileلبخند,
20
60121
4398
یک تعامل ناجور، یا یک لبخند،
01:20
or a contemptuousتحقیرآمیز glanceنگاه, or maybe a very awkwardبی دست و پا - به شکلی نامناسب winkچشمک,
21
64519
4232
یا یک نیم‌نگاه تحقیرآمیز، یا یک چشمک خیلی محجوب،
01:24
or maybe even something like a handshakeدستشویی.
22
68751
3238
یا حتی چیزی مانند دست دادن.
01:27
Narratorراوی: Here they are arrivingرسیدن at Numberعدد 10, and look at this
23
71989
2678
گوینده: اینجا در دسته‌ی ده نفره می‌رسند، و به این نگاه کنید
01:30
luckyخوش شانس policemanپلیس getsمی شود to shakeلرزش handsدست ها with the Presidentرئيس جمهور
24
74667
2676
پلیس خوش‌شانس فرصت این را پیدا می‌کند که با رییس جمهور آمریکا دست بده. آه، این‌هم از
01:33
of the Unitedیونایتد Statesایالت ها. Oh, and here comesمی آید
25
77343
2488
پلیس خوش‌شانس فرصت این را پیدا می‌کند که با رییس جمهور آمریکا دست بده. آه، این‌هم از
01:35
the Primeنخست Ministerوزیر of the — ? No. (Laughterخنده) (Applauseتشویق و تمجید)
26
79831
4927
نخست‌وزیر - ؟ نه. (خنده)
(تشویق)
01:40
(Laughterخنده) (Applauseتشویق و تمجید)
27
84758
2088
(خنده) (تشویق)
01:42
Amyامی Cuddyکثیف: So a handshakeدستشویی, or the lackعدم of a handshakeدستشویی,
28
86846
4294
امی کادی: پس دست‌دادن، یا دست ندادن،
01:47
can have us talkingصحبت کردن for weeksهفته ها and weeksهفته ها and weeksهفته ها.
29
91140
2524
می‌تونه ما را وا دارد که هفته‌ها و هفته‌ها دربارش حرف بزنیم.
01:49
Even the BBCبی بی سی and The Newجدید Yorkیورک Timesبار.
30
93664
2140
حتی بی‌بی‌سی و نیویورک تایمز.
01:51
So obviouslyبدیهی است when we think about nonverbalغیر کلامی behaviorرفتار,
31
95804
3951
پس آشکارا هنگامی‌که ما به رفتار غیرکلامی می‌اندیشیم،
01:55
or bodyبدن languageزبان -- but we call it nonverbalsغیر ارگانیک as socialاجتماعی scientistsدانشمندان --
32
99755
3388
یا زبان بدن - اما ما به عنوان جامعه‌شناس بهش می‌گیم غیرکلامی -
01:59
it's languageزبان, so we think about communicationارتباطات.
33
103143
2880
این یک زبان‌ست، یعنی ما داریم از ارتباط حرف می‌زنیم.
02:01
When we think about communicationارتباطات, we think about interactionsفعل و انفعالات.
34
106023
2427
هنگامی‌که به ارتباطات می‌اندیشیم، داریم به واکنش متقابل بر هم فکر می‌کنیم.
02:04
So what is your bodyبدن languageزبان communicatingارتباط برقرار کردن to me?
35
108450
2839
خب، زبان بدن شما داره چه چیز را به من مخابره می‌کند؟
02:07
What's mineمال خودم communicatingارتباط برقرار کردن to you?
36
111289
2266
مال من چی به شما مخابره می‌کند؟
02:09
And there's a lot of reasonدلیل to believe that this is a validمعتبر
37
113555
4218
و دلایل زیادی‌ هست که باور کنیم که این دیدگاه معتبری‌ست. بنابراین جامعه‌شناسان زمان زیادی صرف کردند
02:13
way to look at this. So socialاجتماعی scientistsدانشمندان have spentصرف شده a lot
38
117773
2535
و دلایل زیادی‌ هست که باور کنیم که این دیدگاه معتبری‌ست. بنابراین جامعه‌شناسان زمان زیادی صرف کردند
02:16
of time looking at the effectsاثرات of our bodyبدن languageزبان,
39
120308
3392
تا تاثیرات زبان بدن ما، یا زبان بدن دیگران بر داوری‌ها را بررسی کنند.
02:19
or other people'sمردم bodyبدن languageزبان, on judgmentsقضاوت ها.
40
123700
2509
تا تاثیرات زبان بدن ما، یا زبان بدن دیگران بر داوری‌ها را بررسی کنند.
02:22
And we make sweepingجاروبرقی judgmentsقضاوت ها and inferencesنتیجه گیری from bodyبدن languageزبان.
41
126209
3439
و ما داوری‌ها و استنتاج‌ها را از زبان بدن می‌قاپیم.
02:25
And those judgmentsقضاوت ها can predictپیش بینی really meaningfulمعنی دار life outcomesنتایج
42
129648
3990
و این داوری‌ها می‌تونن برآیندهای واقعا معناداری از زندگی را تعیین کنند،
02:29
like who we hireاستخدام or promoteترویج, who we askپرسیدن out on a dateتاریخ.
43
133638
3793
مانند اینکه چه کسی را استخدام کنیم و چه کسی را ارتقا بدیم یا از چه کسی تقاضای یک ملاقات عاشقانه کنیم.
02:33
For exampleمثال, Naliniنالینی Ambadyامبادی, a researcherپژوهشگر at Tuftsطوطی Universityدانشگاه,
44
137431
4685
برای نمونه، نالینی آمبادی، یک پژوهشگر از دانشگاه تافتس،
02:38
showsنشان می دهد that when people watch 30-second soundlessبی صدا clipsکلیپ های
45
142116
4472
نشان می‌دهد که هنگامی‌که آدم‌ها یک کلیپ صامت ۳۰ ثانیه‌ای را
02:42
of realواقعی physician-patientپزشک-بیمار interactionsفعل و انفعالات,
46
146588
3024
از واکنش متقابل واقعی بیمار- پزشک تماشا می‌کنند،
02:45
theirخودشان judgmentsقضاوت ها of the physician'sپزشک nicenessشایستگی
47
149612
2833
قضاوت آنها از رفتار خوب پزشک
02:48
predictپیش بینی whetherچه or not that physicianپزشک will be suedشکایت کرد.
48
152445
2637
پیش‌بینی می‌کند که آیا از پزشک شکایت خواهد شد.
02:50
So it doesn't have to do so much with whetherچه or not
49
155082
2194
بنابراین این خیلی ربطی به این ندارد که آیا
02:53
that physicianپزشک was incompetentبی عیب و نقص, but do we like that personفرد
50
157276
2145
پزشک ناکارآمد است یا نه، بلکه مربوطه به اینکه آیا ما از او خوشمان آمده
02:55
and how they interactedتعامل?
51
159421
2696
و اینکه آنها چطور با هم تعامل داشتند؟
02:58
Even more dramaticنمایشی, Alexالکس TodorovTodorov at Princetonپرینستون has shownنشان داده شده
52
162117
2935
حتی از این‌هم شدیدتر، آلکس تودورف در دانشگاه پرینستون نشان داده که
03:00
us that judgmentsقضاوت ها of politicalسیاسی candidates'نامزدهای' facesچهره ها
53
165052
3677
قضاوت بر اساس چهره‌ی نامزدهای سیاسی
03:04
in just one secondدومین predictپیش بینی 70 percentدرصد of U.S. Senateمجلس سنا
54
168729
4587
در تنها یک ثانیه می‌تونه ترکیب ۷۰درصد سنای آمریکا و نتایج رقابت فرمانداری را پیش‌بینی کند.
03:09
and gubernatorialقوماندانی raceنژاد outcomesنتایج,
55
173316
3231
در تنها یک ثانیه می‌تونه ترکیب ۷۰درصد سنای آمریکا و نتایج رقابت فرمانداری را پیش‌بینی کند.
03:12
and even, let's go digitalدیجیتال,
56
176547
2222
و حتی، بگذارید به دنیای دیجیتال سر بزنیم،
03:14
emoticonsشکلک ها used well in onlineآنلاین negotiationsمذاکرات
57
178769
4145
شکلک‌هایی که بخوبی در مذاکرات اینترنتی استفاده می‌شن
03:18
can leadسرب to you claimادعا more valueارزش from that negotiationمذاکره.
58
182914
2832
می‌تونند منجر بشن که شما برداشت غنی‌تری از آن گفتگو داشته باشید.
03:21
If you use them poorlyضعیف, badبد ideaاندیشه. Right?
59
185746
3223
ایده‌ی خوبی نیست که از آنها به خوبی استفاده نکنیم. درسته؟
03:24
So when we think of nonverbalsغیر ارگانیک, we think of how we judgeقاضی
60
188969
2897
پس وقتی به رفتارهای غیرکلامی می‌اندیشیم، داریم به این فکر می‌کنیم که ما چگونه
03:27
othersدیگران, how they judgeقاضی us and what the outcomesنتایج are.
61
191866
3102
دیگران را قضاوت می‌کنیم، آنها چگونه ما را قضاوت می‌کنند و برآیند این قضاوتها چیست.
03:30
We tendگرایش داشتن to forgetفراموش کردن, thoughگرچه, the other audienceحضار
62
194968
1880
با این وجود ما معمولا فراموش می‌کنیم، که دیگر مخاطبِ ما
03:32
that's influencedتحت تاثیر قرار گرفت by our nonverbalsغیر ارگانیک, and that's ourselvesخودمان.
63
196848
3675
که از رفتارهای غیرکلامی ما تاثیر می‌پذیرد، و آن خود ماییم.
03:36
We are alsoهمچنین influencedتحت تاثیر قرار گرفت by our nonverbalsغیر ارگانیک, our thoughtsاندیشه ها
64
200523
3213
ما هم تحت تاثیر رفتارهای غیرکلامی‌مان هستیم، اندیشه‌هامون
03:39
and our feelingsاحساسات and our physiologyفیزیولوژی.
65
203736
2363
و احساسات‌مون و فیزیولوژی‌مون.
03:41
So what nonverbalsغیر ارگانیک am I talkingصحبت کردن about?
66
206099
3063
خب، من دارم از کدام رفتارها حرف می‌زنم؟
03:45
I'm a socialاجتماعی psychologistروانشناس. I studyمطالعه prejudiceتعصب,
67
209162
2943
من یک روانشناس اجتماعی هستم، من تعصب و پیشداوری را مطالعه می‌کنم،
03:48
and I teachتدریس کنید at a competitiveرقابتی businessکسب و کار schoolمدرسه,
68
212105
2727
و من در یک مدرسه‌ی بازرگانی رقابتی تدریس می‌کنم،
03:50
so it was inevitableاجتناب ناپذیر that I would becomeتبدیل شدن به interestedعلاقه مند in powerقدرت dynamicsدینامیک.
69
214832
4484
پس اجتناب‌ناپذیر بود که من به شناخت اثر عوامل تغییر دهنده‌ی قدرت علاقمند بشم.
03:55
I becameتبدیل شد especiallyبه خصوص interestedعلاقه مند in nonverbalغیر کلامی expressionsاصطلاحات
70
219316
3812
من به ویژه به روش‌های غیرکلامی بیان قدرت و برتری علاقمند شدم.
03:59
of powerقدرت and dominanceتسلط.
71
223128
2003
من به ویژه به روش‌های غیرکلامی بیان قدرت و برتری علاقمند شدم.
04:01
And what are nonverbalغیر کلامی expressionsاصطلاحات of powerقدرت and dominanceتسلط?
72
225131
2658
و روش‌های بیان قدرت و تسلط کدامند؟
04:03
Well, this is what they are.
73
227789
2164
خب، آنها عبارت‌اند از این چیزها.
04:05
So in the animalحیوانات kingdomپادشاهی, they are about expandingگسترش.
74
229953
2878
خب، در قلمرو جانوران، این روش‌ها عبارت‌اند از بزرگ‌تر شدن و بسط دادن.
04:08
So you make yourselfخودت bigبزرگ, you stretchکش آمدن out,
75
232831
3010
یعنی خودت را بزرگ‌تر می‌کنی، خودت را کش می‌دی،
04:11
you take up spaceفضا, you're basicallyاساسا openingافتتاح up.
76
235841
2941
فضا را اشغال می‌کنی، و اساسا داری خودت را گسترش می‌دی.
04:14
It's about openingافتتاح up. And this is trueدرست است
77
238782
2990
قضیه گسترده شدن‌ست. این در سراسر قلمرو جانوران صدق می‌کند، تنها محدود به نخستی‌سانان نیست.
04:17
acrossدر سراسر the animalحیوانات kingdomپادشاهی. It's not just limitedمحدود to primatesاولیها.
78
241772
3760
قضیه گسترده شدن‌ست. این در سراسر قلمرو جانوران صدق می‌کند، تنها محدود به نخستی‌سانان نیست.
04:21
And humansانسان do the sameیکسان thing. (Laughterخنده)
79
245532
3420
و بشر هم همین کار را می‌کند. (خنده)
04:24
So they do this bothهر دو when they have powerقدرت sortمرتب سازی of chronicallyبه طور مداوم,
80
248952
3711
و هردوی آنها این کار را از دیرباز به هنگام در دست داشتن قدرت انجام می‌دن،
04:28
and alsoهمچنین when they're feelingاحساس powerfulقدرتمند in the momentلحظه.
81
252663
3001
و همچنین وقتی که آنها در لحظه احساس قدرت می‌:کنند.
04:31
And this one is especiallyبه خصوص interestingجالب هست because it really showsنشان می دهد us
82
255664
2905
و این یکی مخصوصا به این خاطر جالبه که واقعا به ما نشان می‌ده
04:34
how universalجهانی است and oldقدیمی these expressionsاصطلاحات of powerقدرت are.
83
258569
4189
این روش‌های بیان قدرت تا چه اندازه دیرین و جهانی هستند.
04:38
This expressionاصطلاح, whichکه is knownشناخته شده as prideغرور,
84
262758
2599
این روش بیان، که به عنوان غرور شناخته می‌شه،
04:41
Jessicaجسیکا Tracyتریسی has studiedمورد مطالعه قرار گرفت. She showsنشان می دهد that
85
265357
3048
توسط جسیکا تریسی مطالعه شد. او نشان داد که
04:44
people who are bornبدنیا آمدن with sightمنظره
86
268405
2112
انسان‌هایی که با بینایی زاده شدند
04:46
and people who are congenitallyزاد و ولد blindنابینا do this
87
270517
2941
و آنهایی که مادرزادی نابینایند، این کار را به‌هنگام برنده‌شدن در یک مسابقه‌‌ انجام می‌دن.
04:49
when they winپیروزی at a physicalفیزیکی competitionرقابت.
88
273458
2314
و آنهایی که مادرزادی نابینایند، این کار را به‌هنگام برنده‌شدن در یک مسابقه‌‌ انجام می‌دن.
04:51
So when they crossصلیب the finishپایان دادن lineخط and they'veآنها دارند wonبرنده شد,
89
275772
1978
بنابراین هنگامی که از خط پایان می‌گذرند و برنده می‌شن،
04:53
it doesn't matterموضوع if they'veآنها دارند never seenمشاهده گردید anyoneهر کسی do it.
90
277750
2111
اهمیتی ندارد که آنها تا حالا ندیدند که کسی این کار را انجام بده.
04:55
They do this.
91
279861
1086
آنها این کار را می‌کنند.
04:56
So the armsبازوها up in the V, the chinچانه is slightlyکمی liftedبالا بردن.
92
280947
3443
بازوها به شکل عدد هفت در هوا بازمیشه ، و چانه اندکی متمایل رو به بالا.
05:00
What do we do when we feel powerlessناتوان? We do exactlyدقیقا
93
284390
2544
وقتی که احساس ناتوانی داریم چی؟ دقیقا برعکس. در خود فرومی‌ریم و جمع می‌شیم.
05:02
the oppositeمخالف. We closeبستن up. We wrapبسته بندی کردن ourselvesخودمان up.
94
286934
4050
وقتی که احساس ناتوانی داریم چی؟ دقیقا برعکس. در خود فرومی‌ریم و جمع می‌شیم.
05:06
We make ourselvesخودمان smallکوچک. We don't want to bumpدست انداز into the personفرد nextبعد to us.
95
290984
3464
ما خودمان را کوچک می‌کنیم. نمی‌خوایم به نفر کناری‌مان برخورد کنیم.
05:10
So again, bothهر دو animalsحیوانات and humansانسان do the sameیکسان thing.
96
294448
3041
بنابراین دوباره، جانوران و بشر هردو کار یکسانی می‌کنند.
05:13
And this is what happensاتفاق می افتد when you put togetherبا یکدیگر highبالا
97
297489
3080
و این چیزی‌ست که رخ می‌ده هرگاه شما قدرتمندان را در کنار ناتوان‌ترها می‌گذارید.
05:16
and lowکم powerقدرت. So what we tendگرایش داشتن to do
98
300569
2311
بنابراین آنچه گرایش داریم که انجام بدیم
05:18
when it comesمی آید to powerقدرت is that we complementمتمم the other'sدیگران nonverbalsغیر ارگانیک.
99
302880
4368
اینه که وقتی نوبت به قدرت می‌رسه ما رفتارهای غیرکلامی دیگران را تکمیل می‌کنیم.
05:23
So if someoneکسی is beingبودن really powerfulقدرتمند with us,
100
307248
2431
پس اگر کسی با ما حسابی از موضع قدرت رفتار کند،
05:25
we tendگرایش داشتن to make ourselvesخودمان smallerکوچکتر. We don't mirrorآینه them.
101
309679
2225
ما گرایش داریم که خودمان را کوچک کنیم. ما از آنها تقلید نمی‌کنیم.
05:27
We do the oppositeمخالف of them.
102
311904
2033
ما برعکس آنها عمل می‌کنیم.
05:29
So I'm watchingتماشا کردن this behaviorرفتار in the classroomکلاس درس,
103
313937
3199
خب، من این رفتار را در کلاس مشاهده کردم،
05:33
and what do I noticeاطلاع? I noticeاطلاع that MBAMBA studentsدانش آموزان
104
317136
6786
و به چی توجه کردم؟ متوجه شدم که دانشجویان ام بی اِی
05:39
really exhibitنمایشگاه the fullپر شده rangeدامنه of powerقدرت nonverbalsغیر ارگانیک.
105
323922
3004
واقعا طیف کاملی از قدرت غیرکلامی را از خود نشان می‌دن.
05:42
So you have people who are like caricaturesکاريکاتورها of alphasآلفا,
106
326926
2468
یعنی آدم‌هایی داریم که مانند کاریکاتوری از ستاره‌ها می‌مانند،
05:45
really comingآینده into the roomاتاق, they get right into the middleوسط of the roomاتاق
107
329394
2990
وارد کلاس می‌شن، درست می‌رن به سمت وسط کلاس
05:48
before classکلاس even startsشروع می شود, like they really want to occupyاشغال spaceفضا.
108
332384
3932
حتی پیش از آنکه کلاس شروع بشه، انگار واقعا می‌خوان فضا را مال خودشون کنند.
05:52
When they sitنشستن down, they're sortمرتب سازی of spreadانتشار دادن out.
109
336316
1889
وقتی می‌شینن، یه جورایی خودشان را پهن می‌کنند و لم می‌دهند.
05:54
They raiseبالا بردن theirخودشان handsدست ها like this.
110
338205
2132
دستاشون را مثل این بلند می‌کنند.
05:56
You have other people who are virtuallyعملا collapsingسقوط
111
340337
2635
بعضی دیگر وقتی میان تو کلاس کمابیش از حال می‌رن. تا میان تو، این را می‌بینی.
05:58
when they come in. As soonبه زودی they come in, you see it.
112
342972
2324
بعضی دیگر وقتی میان تو کلاس کمابیش از حال می‌رن. تا میان تو، این را می‌بینی.
06:01
You see it on theirخودشان facesچهره ها and theirخودشان bodiesبدن, and they sitنشستن
113
345296
2538
می‌تونی این را در چهره‌شان و بدن‌هاشان ببینی، و آنها می‌شینن
06:03
in theirخودشان chairصندلی and they make themselvesخودشان tinyکوچک,
114
347834
1986
روی صندلی‌شان و خودشان را کوچک می‌کنند،
06:05
and they go like this when they raiseبالا بردن theirخودشان handدست.
115
349820
3149
و وقتی دست‌‌شون را بلند می‌کنند این جوری می‌شن.
06:08
I noticeاطلاع a coupleزن و شوهر of things about this.
116
352969
1677
من متوجه یکی - دو چیز در این‌باره شدم.
06:10
One, you're not going to be surprisedغافلگیر شدن.
117
354646
1737
یک، مطمئنا خیلی شوکه نمی‌شید.
06:12
It seemsبه نظر می رسد to be relatedمربوط to genderجنسیت.
118
356383
2344
به نظر میاد این با جنسیت مرتبط باشه.
06:14
So womenزنان are much more likelyاحتمال دارد to do this kindنوع of thing than menمردان.
119
358727
5465
یعنی زنان بسیار بیشتر از مردان به این شیوه عمل می‌کنند.
06:20
Womenزنان feel chronicallyبه طور مداوم lessکمتر powerfulقدرتمند than menمردان,
120
364192
2586
زنان از دیرباز خود را ضعیف‌تر از مردان احساس می‌کردند،
06:22
so this is not surprisingشگفت آور. But the other thing I noticedمتوجه شدم is that
121
366778
3955
پس این عجیب نیست. اما چیز دیگری که متوجهش شدم اینه که
06:26
it alsoهمچنین seemedبه نظر می رسید to be relatedمربوط to the extentمحدوده to whichکه
122
370733
2845
به نظر میاد تاحدی به این مربوط باشه که کدامیک
06:29
the studentsدانش آموزان were participatingشرکت کننده, and how well they were participatingشرکت کننده.
123
373578
3681
از دانشجوها در بحث شرکت می‌کنند، و با چه کیفیتی شرکت می‌کنند.
06:33
And this is really importantمهم in the MBAMBA classroomکلاس درس,
124
377259
2582
و این واقعا در کلاس‌های ام‌ بی اِی اهمیت دارد،
06:35
because participationمشارکت countsشمارش for halfنیم the gradeمقطع تحصیلی.
125
379841
2681
چون مشارکت، نیمی از نمره به شمار میاد.
06:38
So businessکسب و کار schoolsمدارس have been strugglingمبارزه می کنند with this genderجنسیت gradeمقطع تحصیلی gapشکاف.
126
382522
4473
بنابراین یکی از چالش‌های مدارس بازرگانی این شکاف جنسیتی نمره‌ست.
06:42
You get these equallyبه همان اندازه qualifiedواجد شرایط womenزنان and menمردان comingآینده in
127
386995
3272
شما زنان و مردان را دارید که با شایستگی برابر وارد می‌شن
06:46
and then you get these differencesتفاوت ها in gradesدرجات,
128
390267
1996
و سپس این تفاوت‌ها را در نمره آنها شاهد خواهید بود،
06:48
and it seemsبه نظر می رسد to be partlyتا حدی attributableقابل اعطای to participationمشارکت.
129
392263
3260
و به نظر میاد که می‌شه این را به تا حدی هم به مشارکت نسبت داد.
06:51
So I startedآغاز شده to wonderتعجب, you know, okay,
130
395523
3023
بنابراین به این فکر کردم که، می‌دانید، بسیار خوب،
06:54
so you have these people comingآینده in like this, and they're
131
398546
2524
یعنی شما این آدم‌ها را می‌بینید که اینطوری وارد می‌شن، و
06:56
participatingشرکت کننده. Is it possibleامکان پذیر است that we could get people to fakeجعلی it
132
401070
3671
مشارکت می‌کنند. آیا ممکن‌ست که بتونیم مردم را واداریم که ادای این را در بیارن
07:00
and would it leadسرب them to participateشرکت کردن more?
133
404741
1972
و آیا این آنها را به سوی مشارکت بیشتر هدایت می‌کند؟
07:02
So my mainاصلی collaboratorمشارکت کننده Danaدانا Carneyکارنی, who'sچه کسی است at Berkeleyبرکلی,
134
406713
4665
خب، مهم‌ترین همکار من دانا کارنِی، که در برکلی کار می‌:کند،
07:07
and I really wanted to know, can you fakeجعلی it tillتا you make it?
135
411378
3555
و واقعا می‌خواستم بدانم، آیا می‌تونی تا زمانی‌که واقعا موفق بشی وانمود به موفقیت کنی؟
07:10
Like, can you do this just for a little while and actuallyدر واقع
136
414933
3030
یعنی، می‌تونی این کار را برای مدتی انجام بدی و در واقع
07:13
experienceتجربه a behavioralرفتاری outcomeنتیجه that makesباعث می شود you seemبه نظر می رسد more powerfulقدرتمند?
137
417963
3823
یک خروجی غیرکلامی را تجربه کنید که شما را توانمند جلوه بده؟
07:17
So we know that our nonverbalsغیر ارگانیک governحکومت می کند how other people
138
421786
3552
می‌دانیم که رفتارغیرکلامی ما تعیین می‌کند که دیگران چطور
07:21
think and feel about us. There's a lot of evidenceشواهد.
139
425338
1693
درباره‌ی ما می‌اندیشند و احساس می‌کنند. مدارک زیادی وجود دارد.
07:22
But our questionسوال really was, do our nonverbalsغیر ارگانیک
140
427031
3112
اما پرسش اصلی ما این بود، که آیا رفتارهای غیرکلامی ما
07:26
governحکومت می کند how we think and feel about ourselvesخودمان?
141
430143
3110
بر اندیشه و احساس ما درباره‌ی خودمان تاثیر می‌گذارد؟
07:29
There's some evidenceشواهد that they do.
142
433253
2690
مدارکی وجود داره که آنها هم موثرند.
07:31
So, for exampleمثال, we smileلبخند when we feel happyخوشحال,
143
435943
4636
بنابراین، برای نمونه، ما وقتی خوشحال هستیم لبخند می‌زنیم.
07:36
but alsoهمچنین, when we're forcedمجبور شدم to smileلبخند
144
440579
2178
اما درضمن، وقتی به زور لبخند می‌زنیم
07:38
by holdingبرگزاری a penخودکار in our teethدندان ها like this, it makesباعث می شود us feel happyخوشحال.
145
442757
4415
اینجوری با نگهداشتن یک خودکار میان دندان‌هامون ، این باعث احساس شادی می‌شه.
07:43
So it goesمی رود bothهر دو waysراه ها. When it comesمی آید to powerقدرت,
146
447172
3081
بنابراین قضیه دوطرفه‌ست. وقتی نوبت به قدرت می‌رسه،
07:46
it alsoهمچنین goesمی رود bothهر دو waysراه ها. So when you feel powerfulقدرتمند,
147
450253
5215
باز هم دوطرفه‌ست. پس وقتی احساس قدرت می‌کنید،
07:51
you're more likelyاحتمال دارد to do this, but it's alsoهمچنین possibleامکان پذیر است that
148
455468
3386
بیشتر در معرض انجام این کار هستید، اما این هم ممکنه که
07:54
when you pretendوانمود کنید to be powerfulقدرتمند, you are more likelyاحتمال دارد
149
458854
5606
وقتی وانمود می‌کنید که قدرتمند هستید، بیشتر احتمال داره
08:00
to actuallyدر واقع feel powerfulقدرتمند.
150
464460
2428
که واقعا احساس قدرت هم بکنید.
08:02
So the secondدومین questionسوال really was, you know,
151
466888
3060
بنابراین پرسش دوم درواقع اینه که، می‌دانید،
08:05
so we know that our mindsذهنها changeتغییر دادن our bodiesبدن,
152
469948
2583
خب ما می‌دانیم که ذهن ما بدن‌مان را تغییر می‌ده،
08:08
but is it alsoهمچنین trueدرست است that our bodiesبدن changeتغییر دادن our mindsذهنها?
153
472531
4417
اما آیا این هم درسته که بدن ما می‌تونه ذهن‌مان را تغییر بده؟
08:12
And when I say mindsذهنها, in the caseمورد of the powerfulقدرتمند,
154
476948
2727
و وقتی می‌گم ذهن، درباره‌ی مسئله‌ی قدرت،
08:15
what am I talkingصحبت کردن about?
155
479675
1372
دارم از چی حرف می‌زنم؟
08:16
So I'm talkingصحبت کردن about thoughtsاندیشه ها and feelingsاحساسات
156
481047
2166
یعنی من دارم از اندیشه‌ها و احساسات حرف می‌زنم
08:19
and the sortمرتب سازی of physiologicalفیزیولوژیکی things that make up our thoughtsاندیشه ها and feelingsاحساسات,
157
483213
3455
و آن دسته از چیزهای مربوط به فیزیولوژی که اندیشه‌ها و احساسات ما را می‌سازند،
08:22
and in my caseمورد, that's hormonesهورمون ها. I look at hormonesهورمون ها.
158
486668
3208
و مورد مطالعاتی من هورمون‌هاست. من هورمون‌ها را بررسی می‌کنم.
08:25
So what do the mindsذهنها of the powerfulقدرتمند versusدر مقابل the powerlessناتوان
159
489876
3103
بنابراین یک ذهن توانمند در برابر یک ذهن ناتوان چطور به نظر میاد؟
08:28
look like?
160
492979
1231
بنابراین یک ذهن توانمند در برابر یک ذهن ناتوان چطور به نظر میاد؟
08:30
So powerfulقدرتمند people tendگرایش داشتن to be, not surprisinglyشگفت آور,
161
494210
4296
خب، تعجبی نداره، که آدم‌های توانا معمولا
08:34
more assertiveاظهار کننده and more confidentمطمئن, more optimisticخوش بینانه.
162
498506
4224
جسورتر و مطمئن‌تر و خوشبین‌تر هستند.
08:38
They actuallyدر واقع feel that they're going to winپیروزی even at gamesبازی ها of chanceشانس.
163
502730
2999
آنها در واقع باور دارند که قراره حتی در بازی‌های شانسی هم برنده باشند.
08:41
They alsoهمچنین tendگرایش داشتن to be ableتوانایی to think more abstractlyانتزاعی.
164
505729
4179
آنها همچنین گرایش دارند که بیشتر انتزاعی فکر کنند.
08:45
So there are a lot of differencesتفاوت ها. They take more risksخطرات.
165
509908
2606
خب پس تفاوت‌های زیادی وجود دارد. آنها بیشتر خطر می‌کنند.
08:48
There are a lot of differencesتفاوت ها betweenبین powerfulقدرتمند and powerlessناتوان people.
166
512514
2853
تفاوت‌های زیادی میان آدم‌های قدرتمند و ضعیف‌ وجود دارد.
08:51
Physiologicallyاز نظر فیزیولوژیکی, there alsoهمچنین are differencesتفاوت ها on two
167
515367
3292
از نظر فیزیولوژیکی، تفاوت‌هایی هم وجود داره میان دو
08:54
keyکلیدی hormonesهورمون ها: testosteroneتستوسترون, whichکه is the dominanceتسلط hormoneهورمون,
168
518659
4065
هورمون کلیدی: تستسترون، که هورمون تسلط و برتری‌ست،
08:58
and cortisolکورتیزول, whichکه is the stressفشار hormoneهورمون.
169
522724
3663
و کورتیزول، که هورمون استرس و تنش‌ست.
09:02
So what we find is that
170
526387
3337
خب آنچه ما یافته‌ایم اینه که
09:05
high-powerقدرت بالا alphaآلفا malesمردانه in primateپرایمکت hierarchiesسلسله مراتب
171
529724
3839
نرهای قوی‌هیکل در سلسله مراتب نخستی‌سانان
09:09
have highبالا testosteroneتستوسترون and lowکم cortisolکورتیزول,
172
533563
3198
سطح بالایی از تسترون و اندکی کورتیزول داشتند،
09:12
and powerfulقدرتمند and effectiveتاثير گذار leadersرهبران alsoهمچنین have
173
536761
3526
و رهبران تاثیرگذار و قدرتمند هم دارای
09:16
highبالا testosteroneتستوسترون and lowکم cortisolکورتیزول.
174
540287
2255
میزان بالایی از تستسترون و کمی کورتیزول هستند.
09:18
So what does that mean? When you think about powerقدرت,
175
542542
2303
خب معنی این چیه؟ هنگامی که به قدرت می‌اندیشید،
09:20
people tendedتمایل داشت to think only about testosteroneتستوسترون,
176
544845
2425
مردم معمولا تنها درباره‌ی تسترون فکر می‌کردند،
09:23
because that was about dominanceتسلط.
177
547270
1788
چون مربوط بود به چیرگی و برتری.
09:24
But really, powerقدرت is alsoهمچنین about how you reactواکنش نشان می دهند to stressفشار.
178
549058
3470
اما در واقع، معنای قدرت اینه که شما چطور دربرابر استرس واکنش نشان می‌دید.
09:28
So do you want the high-powerقدرت بالا leaderرهبر that's dominantغالب,
179
552528
3129
خب، آیا شما رهبر قدرتمندی را می‌پذیرید که برتری داشته باشه،
09:31
highبالا on testosteroneتستوسترون, but really stressفشار reactiveواکنش پذیر?
180
555657
2742
تسترون بالا داشته باشه، اما در برابر تنش انفعالی عمل کند؟
09:34
Probablyشاید not, right? You want the personفرد
181
558399
2335
احتمالا نه، درسته؟ شما کسی را می‌خواید
09:36
who'sچه کسی است powerfulقدرتمند and assertiveاظهار کننده and dominantغالب,
182
560734
2284
که قدرتمند، جسور و مسلط باشد،
09:38
but not very stressفشار reactiveواکنش پذیر, the personفرد who'sچه کسی است laidگذاشته back.
183
563018
3688
اما در برابر تنش منفعل نباشد، کسی که آسان بگیرد.
09:42
So we know that in primateپرایمکت hierarchiesسلسله مراتب, if an alphaآلفا
184
566706
6232
خب ما می‌دونیم در سلسله مراتب نخستی‌سانان، اگر یک سردسته
09:48
needsنیاز دارد to take over, if an individualفردی needsنیاز دارد to take over
185
572938
3691
لازم باشه که مسئولیت را بپذیرد، اگر ناگهان نیاز بشه یکی نقش یک سردسته بپذیرد،
09:52
an alphaآلفا roleنقش sortمرتب سازی of suddenlyناگهان,
186
576629
2557
لازم باشه که مسئولیت را بپذیرد، اگر ناگهان نیاز بشه یکی نقش یک سردسته بپذیرد،
09:55
withinدر داخل a fewتعداد کمی daysروزها, that individual'sاشخاص حقیقی testosteroneتستوسترون has goneرفته up
187
579186
3111
درعرض چندروز، تستسترون آن فرد به‌شدت بالا می‌ره و کورتیزول‌ او به‌شدت افت می‌کند.
09:58
significantlyبه طور قابل ملاحظه and his cortisolکورتیزول has droppedکاهش یافته است significantlyبه طور قابل ملاحظه.
188
582297
3505
درعرض چندروز، تستسترون آن فرد به‌شدت بالا می‌ره و کورتیزول‌ او به‌شدت افت می‌کند.
10:01
So we have this evidenceشواهد, bothهر دو that the bodyبدن can shapeشکل
189
585802
3041
پس مستنداتی داریم، که هم بدن می‌تونه ذهن را شکل بده، دست کم در سطح ظاهری
10:04
the mindذهن, at leastکمترین at the facialچهره levelسطح,
190
588843
2366
پس مستنداتی داریم، هم بدن می‌تونه ذهن را شکل بده، دست کم در سطح ظاهری
10:07
and alsoهمچنین that roleنقش changesتغییرات can shapeشکل the mindذهن.
191
591209
4129
و هم نقشی که می‌پذیریم می‌تونه ذهن را شکل بده.
10:11
So what happensاتفاق می افتد, okay, you take a roleنقش changeتغییر دادن,
192
595338
2782
بنابراین چیزی که رخ می‌ده، اینطوریه، شما یک تغییر نقش را می‌پذیرید،
10:14
what happensاتفاق می افتد if you do that at a really minimalحداقل levelسطح,
193
598120
2584
چی رخ می‌ده اگر این‌کار را در سطح واقعا کوچکی انجام بدید،
10:16
like this tinyکوچک manipulationدستکاری, this tinyکوچک interventionمداخله?
194
600704
2413
مانند این دستکاری کوچولو، این مداخله‌ی ریزه‌ میزه؟
10:19
"For two minutesدقایق," you say, "I want you to standایستادن like this,
195
603117
2651
«برای دو دقیقه»، بگید، «ازتون می‌خوام اینطوری بایستید،
10:21
and it's going to make you feel more powerfulقدرتمند."
196
605768
2783
و این باعث می‌شه که خودتان را قدرتمندتر حس کنید.»
10:24
So this is what we did. We decidedقرار بر این شد to bringآوردن people
197
608551
4475
خب، این کاری‌ست که ما کردیم. ما تصمیم گرفتیم مردم را بیاریم
10:28
into the labآزمایشگاه and runاجرا کن a little experimentآزمایشی, and these people
198
613026
4213
به آزمایشگاه و یک آزمایش راه بندازیم، و این مردم
10:33
adoptedتصویب شد, for two minutesدقایق, eitherیا high-powerقدرت بالا posesقرار می دهد
199
617239
4429
برای دودقیقه، تظاهر به قدرت یا ضعف کردند، من می‌خوام پنج‌تا را به شما نشان بدم.
10:37
or low-powerکم قدرت posesقرار می دهد, and I'm just going to showنشان بده you
200
621668
2249
برای دودقیقه، تظاهر به قدرت یا ضعف کردند، من می‌خوام پنج‌تا را به شما نشان بدم.
10:39
fiveپنج of the posesقرار می دهد, althoughبا اينكه they tookگرفت on only two.
201
623917
2962
برای دودقیقه، تظاهر به قدرت یا ضعف کردند، من می‌خوام پنج‌تا را به شما نشان بدم.
10:42
So here'sاینجاست one.
202
626879
2480
این یکی‌اش‌ست.
10:45
A coupleزن و شوهر more.
203
629359
2094
دو تا دیگر.
10:47
This one has been dubbedدوبله شده the "Wonderتعجب Womanزن"
204
631453
2818
این یکی از سوی رسانه‌ها به عنوان «زن شگفت‌انگیز» شناخته می‌شه.
10:50
by the mediaرسانه ها.
205
634271
2375
این یکی از سوی رسانه‌ها به عنوان «زن شگفت‌انگیز» شناخته می‌شه.
10:52
Here are a coupleزن و شوهر more.
206
636646
1322
این هم دوتای دیگر.
10:53
So you can be standingایستاده or you can be sittingنشسته.
207
637968
2354
خب می‌تونید بایستید یا نشسته باشید.
10:56
And here are the low-powerکم قدرت posesقرار می دهد.
208
640322
1985
و این ژست‌های ضعف ماست.
10:58
So you're foldingتاشو up, you're makingساخت yourselfخودت smallکوچک.
209
642307
4063
خب شما در خودتان فرو برید، خودتان را کوچک می‌کنید.
11:02
This one is very low-powerکم قدرت.
210
646370
1739
این یکی خیلی ضعیف‌ست.
11:04
When you're touchingلمس کردن your neckگردن,
211
648109
1357
وقتی گردن‌تان را لمس می‌کنید،
11:05
you're really protectingمحافظت yourselfخودت.
212
649466
2626
شما واقعا دارید از خودتان محافظت می‌کنید.
11:07
So this is what happensاتفاق می افتد. They come in,
213
652092
2585
خب این چیزی‌ست که رخ می‌ده، آنها وارد می‌شن،
11:10
they spitتف انداختن into a vialویال,
214
654677
1760
آب دهان شان را در یک ظرف کوچک می‌اندازند،
11:12
we for two minutesدقایق say, "You need to do this or this."
215
656437
3173
ما به مدت دو دقیقه می‌گیم:‌ «تو باید این کار را بکنی یا آن کار را انجام بدی.»
11:15
They don't look at picturesتصاویر of the posesقرار می دهد. We don't want to primeنخستین them
216
659610
1793
آنها به تصاویر این ژست‌ها نگاه نمی‌کنند. ما نمی‌‌خوایم مهیاشون کنیم
11:17
with a conceptمفهوم of powerقدرت. We want them to be feelingاحساس powerقدرت,
217
661403
3380
با مفهوم قدرت. ما می‌خوایم اونا قدرت را احساس کنند،
11:20
right? So two minutesدقایق they do this.
218
664783
2059
خب؟ آنها دو دقیقه این کار را ادامه می‌دن.
11:22
We then askپرسیدن them, "How powerfulقدرتمند do you feel?" on a seriesسلسله of itemsموارد,
219
666842
3209
بعد ازشون در زمان‌های خاصی می‌پرسیم: «چقدر خودتان را توانا احساس می‌کنید؟»
11:25
and then we give them an opportunityفرصت to gambleقمار,
220
670051
2767
بعد بهشون یک فرصت قمار کردن می‌دیم،
11:28
and then we take anotherیکی دیگر salivaبزاق sampleنمونه.
221
672818
2765
و سپس یک نمونه‌ی دیگر آب‌دهان ازشون می‌گیریم.
11:31
That's it. That's the wholeکل experimentآزمایشی.
222
675583
1565
همش همینه. این همه‌ی آزمایش‌ست.
11:33
So this is what we find. Riskخطر toleranceتحمل, whichکه is the gamblingقمار,
223
677148
3706
خب، این چیزی‌ست که ما دریافتیم. تحمل خطر کردن، یعنی همان قمار،
11:36
what we find is that when you're in the high-powerقدرت بالا
224
680854
2898
آنچه ما دریافتیم اینه که وقتی در شرایط ژست قدرت هستید، ۸۶٪ قمار خواهید کرد.
11:39
poseژست conditionوضعیت, 86 percentدرصد of you will gambleقمار.
225
683752
3498
آنچه ما دریافتیم اینه که وقتی در شرایط ژست قدرت هستید، ۸۶٪ قمار خواهید کرد.
11:43
When you're in the low-powerکم قدرت poseژست conditionوضعیت,
226
687250
1945
هنگامی که در موضع یک ژست ضعیف باشید،
11:45
only 60 percentدرصد, and that's a prettyبسیار whoppingعجیب و غریب significantقابل توجه differenceتفاوت.
227
689195
4175
تنها ۶۰٪، و این نسبتا یک تفاوت فاحش‌ست.
11:49
Here'sاینجاست what we find on testosteroneتستوسترون.
228
693370
2480
درباره‌ی تسترون یافته‌های ما اینه.
11:51
From theirخودشان baselineخط مقدم when they come in, high-powerقدرت بالا people
229
695850
3505
نسبت به مقدار مبنا در زمان ورود، افراد قدرتمند
11:55
experienceتجربه about a 20-percentدرصد increaseافزایش دادن,
230
699355
2362
٪۲۰ افزایش را تجربه می‌کنند،
11:57
and low-powerکم قدرت people experienceتجربه about a 10-percentدرصد decreaseنزول کردن.
231
701717
4621
و افراد ضعیف با حدود ۱۰٪ کاهش روبرو می‌شوند.
12:02
So again, two minutesدقایق, and you get these changesتغییرات.
232
706338
2817
دوباره، دو دقیقه، و این تغییرات رخ می‌دن.
12:05
Here'sاینجاست what you get on cortisolکورتیزول. High-powerقدرت بالا people
233
709155
2752
این هم نتایج مربوط به کورتیزول‌ست. مردم قدرتمند
12:07
experienceتجربه about a 25-percentدرصد decreaseنزول کردن, and
234
711907
3047
٪۲۵ کاهش را تجربه می‌کنند، و
12:10
the low-powerکم قدرت people experienceتجربه about a 15-percentدرصد increaseافزایش دادن.
235
714954
4132
افراد ضعیف حدود ۱۵٪ افرایش را تجربه خواهند کرد.
12:14
So two minutesدقایق leadسرب to these hormonalهورمونی changesتغییرات
236
719086
2732
بنابراین دو دقیقه منجر به این تغییرات هورمونی می‌شه
12:17
that configureپیکربندی your brainمغز to basicallyاساسا be eitherیا
237
721818
3017
که ذهن شما را طوری آرایش می‌ده که یا
12:20
assertiveاظهار کننده, confidentمطمئن and comfortableراحت,
238
724835
2928
جسور، مطمئن و آسوده باشید،
12:23
or really stress-reactiveاسترس واکنش پذیر, and, you know, feelingاحساس
239
727763
4008
و یا واقعا در برابر تنش انفعالی باشید، و می‌دونید، احساسِ
12:27
sortمرتب سازی of shutبسته شدن down. And we'veما هستیم all had the feelingاحساس, right?
240
731771
3856
یه جور توقف می‌کنید. و شما همه‌ی این احساس‌ها را داشتید. درسته؟
12:31
So it seemsبه نظر می رسد that our nonverbalsغیر ارگانیک do governحکومت می کند
241
735627
2887
بنابراین به نظر میاد رفتارهای غیرکلامی‌مان واقعا تعیین کننده‌ی
12:34
how we think and feel about ourselvesخودمان,
242
738514
2321
چگونگی اندیشیدن و احساس ما درباره‌ی خودمان هستند،
12:36
so it's not just othersدیگران, but it's alsoهمچنین ourselvesخودمان.
243
740835
2456
بنابراین فقط موضوع دیگران نیست، بلکه موضوع خود ما هستیم.
12:39
Alsoهمچنین, our bodiesبدن changeتغییر دادن our mindsذهنها.
244
743291
2427
بنابراین، بدن‌هامون ذهن ما را تغییر می‌دن.
12:41
But the nextبعد questionسوال, of courseدوره, is
245
745718
2406
اما پرسش بعدی، مسلما، اینه که
12:44
can powerقدرت posingنما for a fewتعداد کمی minutesدقایق
246
748124
1514
آیا ژست قدرت برای چند دقیقه
12:45
really changeتغییر دادن your life in meaningfulمعنی دار waysراه ها?
247
749638
2291
واقعا می‌تونه زندگی ما را به طرزمعناداری تغییر بده؟
12:47
So this is in the labآزمایشگاه. It's this little taskوظیفه, you know,
248
751929
2646
خب این درون یک آزمایشگاهه. یه کار کوچک، می‌دانید،
12:50
it's just a coupleزن و شوهر of minutesدقایق. Where can you actuallyدر واقع
249
754575
2596
همش چند دقیقه طول می‌کشد. کجا می‌تونید
12:53
applyدرخواست this? Whichکدام we caredمراقب باشید about, of courseدوره.
250
757171
2775
به کار ببندیدش؟ خب البته این برای ما مهم بود.
12:55
And so we think it's really, what mattersمسائل, I mean,
251
759946
4177
و فکر می‌کنیم این چیزی‌ست که واقعا اهمیت دارد، منظورم اینه که،
13:00
where you want to use this is evaluativeارزشگذارانه situationsموقعیت ها
252
764123
2588
جایی که بخواید از این موقعیت‌‌های ارزیابی کننده بهره ببرید
13:02
like socialاجتماعی threatتهدید situationsموقعیت ها. Where are you beingبودن evaluatedارزیابی شد,
253
766711
3453
مانند یک موقعیت تهدیدکننده‌ی اجتماعی. جایی که در آن ارزیابی بشید،
13:06
eitherیا by your friendsدوستان? Like for teenagersنوجوانان it's at the lunchroomناهارخوری tableجدول.
254
770164
3684
حتی توسط دوستانتان، مثلا برای نوجوان‌ها سر میز ناهارخوری‌ست.
13:09
It could be, you know, for some people it's speakingصحبت كردن
255
773848
2205
برای بعضی‌ها می‌تونه صحبت در انجمن اولیا و مربیان باشد. می‌تونه پرتاب یک توپ
13:11
at a schoolمدرسه boardهیئت مدیره meetingملاقات. It mightممکن be givingدادن a pitchگام صدا
256
776053
3024
برای بعضی‌ها می‌تونه صحبت در انجمن اولیا و مربیان باشد. می‌تونه پرتاب یک توپ
13:14
or givingدادن a talk like this
257
779077
2857
یا یک سخنرانی مانند این باشد
13:17
or doing a jobکار interviewمصاحبه.
258
781934
2798
یا انجام یک مصاحبه‌ی کاری.
13:20
We decidedقرار بر این شد that the one that mostاکثر people could relateمربوط بودن to
259
784732
2492
به نظر ما بیشترین چیزی که مردم می‌تونستن باهاش ارتباط برقرار کنن
13:23
because mostاکثر people had been throughاز طریق
260
787224
1237
چون بیشترشان آن را از سر گذرانده‌اند
13:24
was the jobکار interviewمصاحبه.
261
788461
1382
مصاحبه‌ی کاری بود.
13:25
So we publishedمنتشر شده these findingsیافته ها, and the mediaرسانه ها
262
789843
3953
بنابراین ما این یافته‌ها را منتشر کردیم، و رسانه‌ها
13:29
are all over it, and they say, Okay, so this is what you do
263
793796
2594
روش متمرکز شدند، و گفتند، این کاری‌ست که باید هنگام مصاحبه بکنی، درسته؟ (خنده)
13:32
when you go in for the jobکار interviewمصاحبه, right? (Laughterخنده)
264
796390
3200
روش متمرکز شدند، و گفتند، این کاری‌ست که باید هنگام مصاحبه بکنی، درسته؟ (خنده)
13:35
You know, so we were of courseدوره horrifiedوحشت زده, and said,
265
799590
2391
می‌دانید، همه‌ی ما وحشت‌زده شدیم، و گفتیم،
13:37
Oh my God, no, no, no, that's not what we meantبه معنای at all.
266
801981
2185
وای خدای من، نه، نه، نه، منظور ما این نبود.
13:40
For numerousچندین reasonsدلایل, no, no, no, don't do that.
267
804166
2775
به هزاران دلیل نه، نه، نه، این کار را نکنید.
13:42
Again, this is not about you talkingصحبت کردن to other people.
268
806941
2591
باز می‌گم، این مربوط به صحبت کردن شما با دیگران نیست.
13:45
It's you talkingصحبت کردن to yourselfخودت. What do you do
269
809532
1859
این مربوطه به مکالمه‌ی شما با خودتان. کاری که باید بکنید
13:47
before you go into a jobکار interviewمصاحبه? You do this.
270
811391
2809
پیش از اینکه به یک مصاحبه‌ی کاری برید. این کاری‌ست که می‌کنید.
13:50
Right? You're sittingنشسته down. You're looking at your iPhoneآی فون --
271
814200
2266
خب؟ شما نشستید. دارید با آیفون‌تان و -
13:52
or your Androidاندروید, not tryingتلاش کن to leaveترک کردن anyoneهر کسی out.
272
816466
2286
یا اندرویدتان کار می‌کنید، سعی نمی‌کنید کسی را از قلم بندازید.
13:54
You are, you know, you're looking at your notesیادداشت,
273
818752
2194
دارید، خب، شما دارید یادداشت‌هاتون را بررسی می‌کنید،
13:56
you're hunchingخندیدن up, makingساخت yourselfخودت smallکوچک,
274
820946
1830
قوز می‌کنید و سعی می‌کنید که کوچک به نظر برسید،
13:58
when really what you should be doing maybe is this,
275
822776
2292
درحالی که درواقع کاری که باید بکنید اینه،
14:00
like, in the bathroomحمام, right? Do that. Find two minutesدقایق.
276
825068
3416
انگار که در حمام هستید، نه؟ این کار را بکنید. دو دقیقه وقت بگذارید.
14:04
So that's what we want to testتست. Okay?
277
828484
1420
پس این چیزی‌ست که ما می‌خوایم آزمایش کنیم. باشه؟
14:05
So we bringآوردن people into a labآزمایشگاه, and
278
829904
2184
ما آدم‌ها را به آزمایشگاه میاریم، و
14:07
they do eitherیا high-بالا or low-powerکم قدرت posesقرار می دهد again,
279
832088
3377
آنها دوباره ژست قدرتمندانه یا ضعیف می‌گیرند،
14:11
they go throughاز طریق a very stressfulپر استرس jobکار interviewمصاحبه.
280
835465
2632
آنها یک مصاحبه‌ی بسیار پرتنش کاری را از سر می‌گذرانند.
14:13
It's fiveپنج minutesدقایق long. They are beingبودن recordedثبت شده.
281
838097
3616
مدتش پنج دقیقه‌ست. و تمامش ضبط می‌شه.
14:17
They're beingبودن judgedقضاوت شده alsoهمچنین, and the judgesقضات
282
841713
2511
آنها مورد داوری هم قرار می‌گیرند، و داوران
14:20
are trainedآموزش دیده to give no nonverbalغیر کلامی feedbackبازخورد,
283
844224
3975
آموزش دیده‌اند که هیچ بازخورد غیرکلامی نداشته باشند،
14:24
so they look like this. Like, imagineتصور کن
284
848199
1607
بنابراین شبیه به همچین چیزی هستند. انگار، تصور کنید
14:25
this is the personفرد interviewingمصاحبه you.
285
849806
2284
این کسی‌ست که داره با شما مصاحبه می‌:کند.
14:27
So for fiveپنج minutesدقایق, nothing, and this is worseبدتر than beingبودن heckledانباشته شده.
286
852090
4623
یعنی به مدت پنج دقیقه، هیچی، و این حتی از سوال‌پیچ شدن هم بدتره.
14:32
People hateنفرت this. It's what Marianneماریان LaFranceلافرنس callsتماس می گیرد
287
856713
3313
مردم از این‌حالت متنفرند. این چیزی‌ست که ماریان لافرانس بهش می‌گه
14:35
"standingایستاده in socialاجتماعی quicksandسیلندر."
288
860026
2091
«ایستادن در باتلاق شنی اجتماعی.»
14:38
So this really spikesسنبله ها your cortisolکورتیزول.
289
862117
1809
بنابراین باعث می‌شه که میزان کورتیزول شما اوج بگیره.
14:39
So this is the jobکار interviewمصاحبه we put them throughاز طریق,
290
863926
1702
بنابراین این مصاحبه‌ای بود که آنها را وادار کردیم تجربه‌اش کنند،
14:41
because we really wanted to see what happenedاتفاق افتاد.
291
865628
2829
چون ما واقعا می‌خواستیم آنچه که رخ داد را ببینیم.
14:44
We then have these codersبرنامه نویسان look at these tapesنوارها, fourچهار of them.
292
868457
3107
سپس ما از این رمزگشاها خواستیم که چهار تا از نوارها را ببینند.
14:47
They're blindنابینا to the hypothesisفرضیه. They're blindنابینا to the conditionsشرایط.
293
871564
3172
آنها چیزی از این فرضیه را نمی‌دانستند. آنها شرایط را نمی‌دانستند.
14:50
They have no ideaاندیشه who'sچه کسی است been posingنما in what poseژست,
294
874736
2785
آنها اصلا نمی‌تونستن بفهمند که چه کسی چه ژستی را گرفته بوده،
14:53
and they endپایان up looking at these setsمجموعه ها of tapesنوارها,
295
877521
5090
و نتیجه‌ی بررسی بعد از دیدن چندتا از نوارها این بود،
14:58
and they say, "Oh, we want to hireاستخدام these people," --
296
882611
2072
آنها گفتند: «ما اینها را استخدام می‌کنیم،» -
15:00
all the high-powerقدرت بالا posersپوسترها -- "we don't want to hireاستخدام these people.
297
884683
3422
همشون از دسته‌ی که ژست قدرتمندانه -«ما اینها را استخدام نمی‌کنیم.
15:04
We alsoهمچنین evaluateارزیابی کنید these people much more positivelyمثبت overallبه طور کلی."
298
888105
2785
همچنین ارزیابی ما از این افراد بسیار مثبت‌ست.»
15:06
But what's drivingرانندگی it? It's not about the contentمحتوا of the speechسخنرانی - گفتار.
299
890890
4736
اما این داوری‌ها از کجا ناشی می‌شه؟ ربطی به محتوای صحبت‌ها نداره.
15:11
It's about the presenceحضور that they're bringingبه ارمغان آوردن to the speechسخنرانی - گفتار.
300
895626
2876
بلکه مربوطه به شیوه‌ی ارایه‌ی آن سخنرانی‌ها.
15:14
We alsoهمچنین, because we rateنرخ them on all these variablesمتغیرها
301
898502
2049
درضمن، چون آنها را از نظر همه‌ی متغیرهای مربوط به کارایی، رتبه‌بندی می‌کنیم، مانند کیفیت ساختارِ
15:16
relatedمربوط to competenceصلاحیت, like, how well-structuredبه خوبی ساختار یافته است
302
900551
3091
درضمن، چون آنها را از نظر همه‌ی متغیرهای مربوط به کارایی، رتبه‌بندی می‌کنیم، مانند کیفیت ساختارِ
15:19
is the speechسخنرانی - گفتار? How good is it? What are theirخودشان qualificationsصلاحیت های?
303
903642
2776
ارایه‌شان، کیفیت متن ارایه، و همچنین مهارت‌هایی که داشتند،
15:22
No effectاثر on those things. This is what's affectedمتأثر، تحت تأثیر، دچار، مبتلا.
304
906418
3056
این ارزیابی به هیچ‌وجه تحت تاثیر اینها نبود. این چیزی‌ست که تاثیر پذیرفت.
15:25
These kindsانواع of things. People are bringingبه ارمغان آوردن theirخودشان trueدرست است selvesخودت,
305
909474
3279
این‌جور چیزها. آدم‌ها خودِ واقعی‌شان را به میدان میارن،
15:28
basicallyاساسا. They're bringingبه ارمغان آوردن themselvesخودشان.
306
912753
1873
آنها خودشان را به همراه دارند.
15:30
They bringآوردن theirخودشان ideasایده ها, but as themselvesخودشان,
307
914626
2223
آنها ایده‌هاشون را مطرح می‌کنند، اما به عنوان خودشان،
15:32
with no, you know, residueباقی مانده over them.
308
916849
2536
بدون هیچ، می‌دانید، بدون هیچ ناخالصی.
15:35
So this is what's drivingرانندگی the effectاثر, or mediatingواسطه the effectاثر.
309
919385
4931
پس این چیزی‌ست که تاثیر را پیش می‌راند، یا آن را انتقال می‌ده.
15:40
So when I tell people about this,
310
924316
3368
یعنی وقتی من با مردم دراین‌باره حرف می‌زنم،
15:43
that our bodiesبدن changeتغییر دادن our mindsذهنها and our mindsذهنها can changeتغییر دادن our behaviorرفتار,
311
927684
2879
که بدن‌های ما می‌تونه ذهن‌مان را تغییر بده و ذهن‌هامان رفتار ما را عوض کنه،
15:46
and our behaviorرفتار can changeتغییر دادن our outcomesنتایج, they say to me,
312
930563
2976
و رفتارمان می‌تونه بازدهی ما را تغییر بده، آنها به من می‌گن،
15:49
"I don't -- It feelsاحساس می کند fakeجعلی." Right?
313
933539
1867
«نمی‌دونم - به نظر غیرواقعی میاد.» درسته؟
15:51
So I said, fakeجعلی it tillتا you make it. I don't -- It's not me.
314
935406
3779
من در پاسخ می‌گم، تا وقتی به نتیجه برسید اداش را در بیارید.
15:55
I don't want to get there and then still feel like a fraudتقلب.
315
939185
3175
من نمی‌خوام به هدف برسید و هنوز احساس کنید که دارید کلاهبرداری می‌کنید.
15:58
I don't want to feel like an impostorفساد.
316
942360
1519
نمی‌خوام احساس کنید که یک شیاد هستید.
15:59
I don't want to get there only to feel like I'm not supposedقرار است to be here.
317
943879
4412
نمی‌خوام وقتی به جایی که می‌خواید رسیدید حس کنید که به اینجا تعلق ندارید.
16:04
And that really resonatedرونق گرفت with me,
318
948291
2187
و این واقعا چیزی را به یاد من میاره.
16:06
because I want to tell you a little storyداستان about
319
950478
2058
چون می‌خوام براتون داستان کوتاهی تعریف کنم درباره‌ی
16:08
beingبودن an impostorفساد and feelingاحساس like I'm not supposedقرار است to be here.
320
952536
3410
شیادی و احساس اینکه به جایی که هستم تعلق ندارم.
16:11
When I was 19, I was in a really badبد carماشین accidentتصادف.
321
955946
2941
وقتی ۱۹ سالم بود، تصادف خیلی بدی کردم.
16:14
I was thrownپرتاب شده out of a carماشین, rolledنورد severalچند timesبار.
322
958887
3405
از ماشین پرت شدم بیرون، و چندتا غلت زدم.
16:18
I was thrownپرتاب شده from the carماشین. And I wokeبیدار شدم up in a headسر injuryصدمه
323
962292
3511
از ماشین بیرون پرت شدم. و وقتی در بخش توانبخشی صدمات مغزی به‌هوش آمدم، و دانشگاه را ول کردم،
16:21
rehabتوانبخشی wardبخش, and I had been withdrawnخارج شده from collegeکالج,
324
965803
3592
از ماشین بیرون پرت شدم. و وقتی در بخش توانبخشی صدمات مغزی به‌هوش آمدم، و دانشگاه را ول کردم،
16:25
and I learnedیاد گرفتم that my I.Q. had droppedکاهش یافته است by two standardاستاندارد deviationsانحرافات,
325
969395
5712
و دریافتم که آی.کیوی من با دو انحراف معیار کاهش پیدا کرده،
16:31
whichکه was very traumaticتروماتیک.
326
975107
2588
که آسیب بسیار شدید بود.
16:33
I knewمی دانست my I.Q. because I had identifiedشناخته شده است with beingبودن smartهوشمندانه,
327
977695
2871
من میزان آی.کیوام را می‌دانستم چون همیشه به عنوان یک دختر باهوش شناخته می‌شدم،
16:36
and I had been calledبه نام giftedباتجربه as a childکودک.
328
980566
2012
و به عنوان یک بچه بااستعداد بودم.
16:38
So I'm takenگرفته شده out of collegeکالج, I keep tryingتلاش کن to go back.
329
982578
3200
خب من از دانشگاه بیرون آمده بودم، و شروع کردم به تلاش برای برگشتن به آن.
16:41
They say, "You're not going to finishپایان دادن collegeکالج.
330
985778
1724
بهم می‌گفتند: «تو دانشگاه را به پایان نخواهی رساند،
16:43
Just, you know, there are other things for you to do,
331
987502
2877
می‌دونی، چیزهای دیگری برای تو هست که بتونی انجام بدی،
16:46
but that's not going to work out for you."
332
990379
1898
اما دانشگاه برای تو سودی ندارد.»
16:48
So I really struggledتلاش with this, and I have to say,
333
992277
3884
من بسیار با این موضوع جنگیدم، و باید بگم،
16:52
havingداشتن your identityهویت takenگرفته شده from you, your coreهسته identityهویت,
334
996161
2774
اینکه هویت شما را ازتون بگیرند، جوهر وجودتان را،
16:54
and for me it was beingبودن smartهوشمندانه,
335
998935
1859
و برای من این هویت باهوش بودن بود،
16:56
havingداشتن that takenگرفته شده from you, there's nothing that leavesبرگها you feelingاحساس more powerlessناتوان than that.
336
1000794
4409
اینکه این را ازتون بگیرند، هیچی به این اندازه نمی‌تونه به شما احساس ناتوانی بده.
17:01
So I feltنمد entirelyبه طور کامل powerlessناتوان. I workedکار کرد and workedکار کرد and workedکار کرد,
337
1005203
2602
بنابراین من کاملا خودم را ناتوان حس می‌کردم. تلاش کردم و تلاش کردم و تلاش کردم،
17:03
and I got luckyخوش شانس, and workedکار کرد, and got luckyخوش شانس, and workedکار کرد.
338
1007805
3134
و خوش‌شانس بودم، و کار کردم، و شانس آوردم، و تلاش کردم.
17:06
Eventuallyدر نهایت I graduatedفارغ التحصیل شد from collegeکالج.
339
1010939
2452
درنهایت از دانشگاه فارغ‌التحصیل شدم.
17:09
It tookگرفت me fourچهار yearsسالها longerطولانی تر than my peersهمسالان,
340
1013391
1807
برای من چهار سال بیشتر از هم‌سن و سال‌هام طول کشید،
17:11
and I convincedمتقاعد someoneکسی, my angelفرشته advisorمشاور, Susanسوزان Fiskeفیسک,
341
1015198
4558
و تونستم به یکی بقبولانم، به مشاورم که مثل فرشته بود، سوزان فیسکه،
17:15
to take me on, and so I endedبه پایان رسید up at Princetonپرینستون,
342
1019756
2944
که وساطت من‌ را بکند، بنابراین سر از پرینستون در‌آوردم،
17:18
and I was like, I am not supposedقرار است to be here.
343
1022700
2851
و من انگار، نباید آنجا باشم.
17:21
I am an impostorفساد.
344
1025551
1294
من یک شیاد هستم.
17:22
And the night before my first-yearسال اول talk,
345
1026845
1581
و شب پیش از سخنرانی سال اولم،
17:24
and the first-yearسال اول talk at Princetonپرینستون is a 20-minuteدقیقه talk
346
1028426
2638
و سخنرانی سال اول در پرینستون یک سخنرانی بیست دقیقه‌ای است
17:26
to 20 people. That's it.
347
1031064
2035
در برابر بیست نفر. همش همین.
17:28
I was so afraidترسیدن of beingبودن foundپیدا شد out the nextبعد day
348
1033099
2887
من خیلی می‌ترسیدم که روز بعد مچم را بگیرند
17:31
that I calledبه نام her and said, "I'm quittingترک."
349
1035986
2813
برای همین بهش زنگ زدم و گفتم، «من می‌خوام دانشگاه را رها کنم.»
17:34
She was like, "You are not quittingترک,
350
1038799
1856
بهم گفت: «تو چیزی را ول نمی‌کنی،
17:36
because I tookگرفت a gambleقمار on you, and you're stayingاقامت.
351
1040655
2558
چون من به خاطر تو یک قمار را پذیرفتم، و تو می‌مانی.
17:39
You're going to stayاقامت کردن, and this is what you're going to do.
352
1043213
2191
تو قراره بمانی، و این کاری‌ست که قراره انجام بدی.
17:41
You are going to fakeجعلی it.
353
1045404
1357
قراره وانمود کنی.
17:42
You're going to do everyهرکدام talk that you ever get askedپرسید: to do.
354
1046761
3780
قراره از این به بعد هر سخنرانی‌ای که ازت خواسته می‌شه را انجام بدی.
17:46
You're just going to do it and do it and do it,
355
1050541
1739
فقط می‌ری و انجامش می‌دی و انجامش می‌دی و انجامش می‌دی،
17:48
even if you're terrifiedوحشت زده and just paralyzedفلج شده
356
1052280
2969
حتی اگر وحشت‌زده باشی و فلج بشی
17:51
and havingداشتن an out-of-bodyخارج از بدن experienceتجربه, untilتا زمان you have
357
1055249
2578
و از ترس قالب تهی کنی، انجامش می‌دی تا برسی
17:53
this momentلحظه where you say, 'Ohآه my goshخدایا, I'm doing it.
358
1057827
3165
به این لحظه که بگی: «وای خدا، دارم انجامش می‌دم.
17:56
Like, I have becomeتبدیل شدن به this. I am actuallyدر واقع doing this.'"
359
1060992
2966
انگار، به این تبدیل شدم. واقعا دارم انجامش می‌دم.»
17:59
So that's what I did. Fiveپنج yearsسالها in gradدرجه schoolمدرسه,
360
1063958
2410
خب این کاری بود که کردم. پنج سال تو دانشگاه،
18:02
a fewتعداد کمی yearsسالها, you know, I'm at Northwesternشمال غرب,
361
1066368
1741
چندسالی، می‌دانید، من در نورث‌وسترن هستم،
18:04
I movedنقل مکان کرد to Harvardهاروارد, I'm at Harvardهاروارد, I'm not really
362
1068109
2587
بعد به هاروارد رفتم، من در هاروارد هستم، من واقعا
18:06
thinkingفكر كردن about it anymoreدیگر, but for a long time I had been thinkingفكر كردن,
363
1070696
3500
دیگر بهش فکر نمی‌:کنم، اما برای مدت طولانی این ذهنم را مشغول کرده بود،
18:10
"Not supposedقرار است to be here. Not supposedقرار است to be here."
364
1074196
2304
«من نباید اینجا باشم. قرار نبوده که من اینجا باشم.»
18:12
So at the endپایان of my first yearسال at Harvardهاروارد,
365
1076500
2478
خب در پایان سال اول تدریسم در هاروارد،
18:14
a studentدانشجو who had not talkedصحبت کرد in classکلاس the entireکل semesterنیمسال,
366
1078978
4566
یک دانشجو داشتم که در کل ترم در کلاس حرف نزده بود،
18:19
who I had said, "Look, you've gottaباید participateشرکت کردن or elseچیز دیگری you're going to failشکست,"
367
1083544
3207
کسی که بهش گفتم: «ببین، باید مشارکت کنی، وگرنه این درس را می‌افتی،»
18:22
cameآمد into my officeدفتر. I really didn't know her at all.
368
1086751
2502
آمد به دفتر من. من اصلا نشناختمش.
18:25
And she said, she cameآمد in totallyکاملا defeatedشکست داد, and she said,
369
1089253
3982
و بهم گفت، واقعا شکست‌ خورده آمد تو، و بهم گفت،
18:29
"I'm not supposedقرار است to be here."
370
1093235
6045
«من به اینجا تعلق ندارم.»
18:35
And that was the momentلحظه for me. Because two things happenedاتفاق افتاد.
371
1099280
4128
و این لحظه‌‌ی تکان دهنده‌ای برای من بود. چون دو چیز اتفاق افتاد.
18:39
One was that I realizedمتوجه شدم,
372
1103408
1494
یکی این بود که تشخیص دادم،
18:40
oh my goshخدایا, I don't feel like that anymoreدیگر. You know.
373
1104902
3234
وای خدای من، من دیگر چنین احساسی ندارم. می‌دانید.
18:44
I don't feel that anymoreدیگر, but she does, and I get that feelingاحساس.
374
1108136
2682
من دیگر این را احساس نمی‌کنم، اما او چرا، و من حس او را درک می‌کردم.
18:46
And the secondدومین was, she is supposedقرار است to be here!
375
1110818
2637
و دومی‌اش این بود که، او به اینجا تعلق دارد!
18:49
Like, she can fakeجعلی it, she can becomeتبدیل شدن به it.
376
1113455
1804
آخه، او می‌تونه ادای تعلق داشتن را در بیاره، و می‌تونه به این تبدیل بشه.
18:51
So I was like, "Yes, you are! You are supposedقرار است to be here!
377
1115259
3740
پس من گفتم: «چرا، هستی! تو به اینجا متعلق هستی!
18:54
And tomorrowفردا you're going to fakeجعلی it,
378
1118999
1435
و فردا به این وانمود می‌کنی،
18:56
you're going to make yourselfخودت powerfulقدرتمند, and, you know,
379
1120434
3064
تو قراره خودت را قدرتمند جلوه بدی، و می‌دونی،
18:59
you're gonna — " (Applauseتشویق و تمجید)
380
1123498
3023
تو قراره -» (تشویق)
19:02
(Applauseتشویق و تمجید)
381
1126521
2039
(تشویق)
19:04
"And you're going to go into the classroomکلاس درس,
382
1128560
4433
«و تو قراره فردا بری توی کلاس،
19:08
and you are going to give the bestبهترین commentاظهار نظر ever."
383
1132993
2424
و قراره بهترین اظهار نظری که تا حالا وجود داشته را ارایه بدی.»
19:11
You know? And she gaveداد the bestبهترین commentاظهار نظر ever,
384
1135417
3005
می‌دانید؟ و او بهترین نظر ممکن را ارایه کرد،
19:14
and people turnedتبدیل شد around and they were like,
385
1138422
863
و مردم به سوی او برگشتند اینطور که،
19:15
oh my God, I didn't even noticeاطلاع her sittingنشسته there, you know? (Laughterخنده)
386
1139285
3444
آه خدای من، من تا حالا حتی متوجه نشده بودم که او اینجا نشسته، می‌دانید؟ (خنده)
19:18
She comesمی آید back to me monthsماه ها laterبعد, and I realizedمتوجه شدم
387
1142729
2871
ماه‌ها بعد او به دفتر من برگشت، و متوجه شدم
19:21
that she had not just fakedجعلی it tillتا she madeساخته شده it,
388
1145600
2284
نه تنها او به این وانمود کرده بود تا موفق شده بود،
19:23
she had actuallyدر واقع fakedجعلی it tillتا she becameتبدیل شد it.
389
1147884
2724
بلکه در واقع آنقدر در این نقش فرو رفته بود که بهش تبدیل شده بود.
19:26
So she had changedتغییر کرد.
390
1150608
1823
یعنی او عوض شده بود.
19:28
And so I want to say to you, don't fakeجعلی it tillتا you make it.
391
1152431
4084
و بنابراین من می‌خوام بهتون بگم، اداش را در نیارید تا زمانی که موفق بشید.
19:32
Fakeجعلی it tillتا you becomeتبدیل شدن به it. You know? It's not —
392
1156515
2797
وانمود کنید تا زمانی که همان بشید. می‌دانید؟ این چیزی نیست که -
19:35
Do it enoughکافی untilتا زمان you actuallyدر واقع becomeتبدیل شدن به it and internalizeدرونی کردن.
393
1159312
3641
به اندازه‌ی کافی انجامش بدید تا زمانی که واقعا تبدیل بشید به آن و براتون درونی بشه.
19:38
The last thing I'm going to leaveترک کردن you with is this.
394
1162953
2655
آخرین چیزی که قراره نزد شما به جا بگذارم اینه.
19:41
Tinyکوچک tweaksترفند ها can leadسرب to bigبزرگ changesتغییرات.
395
1165608
4472
دستکاری‌های کوچک می‌تونه به تغییرات بزرگ منجر بشه.
19:45
So this is two minutesدقایق.
396
1170080
2497
خب همش دو دقیقه‌ست.
19:48
Two minutesدقایق, two minutesدقایق, two minutesدقایق.
397
1172577
1736
دو دقیقه، دو دقیقه، دو دقیقه.
19:50
Before you go into the nextبعد stressfulپر استرس evaluativeارزشگذارانه situationوضعیت,
398
1174313
3246
پیش از اینکه قدم به موقعیت بعدی که قراره شما را ارزیابی کند بگذارید،
19:53
for two minutesدقایق, try doing this, in the elevatorآسانسور,
399
1177559
2706
برای دو دقیقه، این را امتحان کنید، در آسانسور،
19:56
in a bathroomحمام stallغرفه, at your deskمیز مطالعه behindپشت closedبسته شد doorsدرب ها.
400
1180265
3239
در اتاقک دستشویی، پشت میزتان در اتاق در بسته.
19:59
That's what you want to do. Configureپیکربندی your brainمغز
401
1183504
2440
این کاری‌ست که می‌خواید انجام بدید. مغزتان را شکل بدبد
20:01
to copeمقابله کن the bestبهترین in that situationوضعیت.
402
1185944
1822
تا بهترین هماوردی را در این موقعیت ارایه بده.
20:03
Get your testosteroneتستوسترون up. Get your cortisolکورتیزول down.
403
1187766
2965
تستسترون‌تان را بالا ببرید. کورتیزول‌تان را کاهش بدید.
20:06
Don't leaveترک کردن that situationوضعیت feelingاحساس like, oh, I didn't showنشان بده them who I am.
404
1190731
3966
آن موقعیت را ترک نکنید در حالی که احساس می‌کنید، وای، من بهشون نشان ندادم که کی هستم.
20:10
Leaveترک کردن that situationوضعیت feelingاحساس like, oh, I really feel like
405
1194697
2352
آن را در حالی ترک کنید انگار، وای، واقعا احساس می‌کنم
20:12
I got to say who I am and showنشان بده who I am.
406
1197049
1836
تونستم بگم که کی هستم و نشانشان دادم که واقعا کی هستم.
20:14
So I want to askپرسیدن you first, you know,
407
1198885
2542
خب می‌خوام اول ازتون درخواست کنم، می‌دانید،
20:17
bothهر دو to try powerقدرت posingنما,
408
1201427
3781
هم ادای ژست قدرت به خودتان بگیرید،
20:21
and alsoهمچنین I want to askپرسیدن you
409
1205208
1886
و هم اینکه می‌خوام درخواست کنم
20:22
to shareاشتراک گذاری the scienceعلوم پایه, because this is simpleساده.
410
1207094
3228
که این را سهیم بشید، چون این ساده‌ست
20:26
I don't have egoنفس involvedگرفتار in this. (Laughterخنده)
411
1210322
1877
من این غرور را ندارم که کاری با این داشته باشم. (خنده)
20:28
Give it away. Shareاشتراک گذاری it with people,
412
1212199
1887
ببخشیدش. با مردم در میانش بگذارید،
20:29
because the people who can use it the mostاکثر are the onesآنهایی که
413
1214086
1861
چون آدم‌هایی که می‌تونن بهترین بهره را از این ببرن کسانی هستند که
20:31
with no resourcesمنابع and no technologyتکنولوژی
414
1215947
4158
دسترسی به هیچ منبع و فن‌آوری ندارند
20:36
and no statusوضعیت and no powerقدرت. Give it to them
415
1220105
3126
و هیچ جایگاه و قدرتی ندارند. این را بهشان بدید
20:39
because they can do it in privateخصوصی.
416
1223231
1283
چون می‌تونن در خلوت این کار را انجام بدن.
20:40
They need theirخودشان bodiesبدن, privacyحریم خصوصی and two minutesدقایق,
417
1224514
2829
آنها بدنشان را لازم دارند، یک خلوت می‌خوان و دو دقیقه وقت،
20:43
and it can significantlyبه طور قابل ملاحظه changeتغییر دادن the outcomesنتایج of theirخودشان life.
418
1227343
3150
و این به طور چشمگیری می‌تونه برآیند زندگی آنها را تغییر بده.
20:46
Thank you. (Applauseتشویق و تمجید)
419
1230493
4186
سپاسگزارم. (تشویق)
20:50
(Applauseتشویق و تمجید)
420
1234679
6890
(تشویق)
Translated by Mana Ahmady
Reviewed by soheila Jafari

▲Back to top

ABOUT THE SPEAKER
Amy Cuddy - Social psychologist
Amy Cuddy’s research on body language reveals that we can change other people’s perceptions — and perhaps even our own body chemistry — simply by changing body positions.

Why you should listen

Amy Cuddy wasn’t supposed to become a successful scientist. In fact, she wasn’t even supposed to finish her undergraduate degree. Early in her college career, Cuddy suffered a severe head injury in a car accident, and doctors said she would struggle to fully regain her mental capacity and finish her undergraduate degree.

But she proved them wrong. Today, Cuddy is a professor and researcher at Harvard Business School, where she studies how nonverbal behavior and snap judgments affect people from the classroom to the boardroom. And her training as a classical dancer (another skill she regained after her injury) is evident in her fascinating work on "power posing" -- how your body position influences others and even your own brain.

More profile about the speaker
Amy Cuddy | Speaker | TED.com