ABOUT THE SPEAKER
Anjali Kumar - General counsel, author, "idea acupuncturist"
Anjali Kumar is a Brooklyn-born, first-generation Indian American author, attorney, advisor, speaker and “idea acupuncturist.”

Why you should listen

Anjali Kumar is the Chief People Officer and General Counsel at Cheddar, author and "idea acupuncturist." She was formerly the Head of Social Innovation and Founding General Counsel at Warby Parker, a transformative lifestyle brand offering designer eyewear at affordable prices while leading the way for socially conscious businesses. Prior to joining Warby Parker, Kumar was Senior Counsel at Google where she was a commercial and product attorney on areas ranging from Google X to YouTube. She is an Adjunct Professor at Columbia Business School and Fordham University and serves as an advisor to prominent technology companies, luxury fashion brands, consumer products and non-profit organizations including Malala Fund, IDEO.org and organize.org. She serves on the Board of Directors of Happy Money, GloScience Professional, Amplifier Foundation, Edible Schoolyard NY, and GrowNYC and the Guggenheim museum’s Global Innovation Group. Anjali’s first book, Stalking God: My Unorthodox Search for Something to Believe In, comes out January 2018 via Seal Press.

More profile about the speaker
Anjali Kumar | Speaker | TED.com
TEDWomen 2017

Anjali Kumar: My failed mission to find God -- and what I found instead

آنجالی کومار: سفر شکست خورده من برای یافتن خدا -- و چیزی که به جای آن یافتم

Filmed:
2,815,027 views

آنجالی کومار برای یافتن خدا رفت ولی به جای آن چیز دیگری فهمید. در یک سخنرانی خنده‌دار در مورد بشریت، او ما را به یک زیارت معنوی برای دیدار از جادوگرانی در نیویورک، شامانی در پرو، و یک شفا دهنده بدنام در برزیل و دیگران می‌برد، و درس مهمی را با ما به اشتراک می‌گذارد: چیزی که ما را به هم متصل می‌کند بسیار قوی‌تر از آنچه است که ما را جدا می‌کند، و تفاوت‌های ما غیرقابل تفوق نیست.
- General counsel, author, "idea acupuncturist"
Anjali Kumar is a Brooklyn-born, first-generation Indian American author, attorney, advisor, speaker and “idea acupuncturist.” Full bio

Double-click the English transcript below to play the video.

00:13
A fewتعداد کمی yearsسالها agoپیش,
0
1030
1445
چندین سال پیش،
00:14
I setتنظیم out on a missionماموریت to find God.
1
2499
2959
تصمیم گرفتم که به ماموریتی
بروم تا خدا را پیدا کنم.
00:17
Now, I'm going to tell you
right up frontجلوی that I failedناموفق,
2
5985
2664
حالا، در ابتدای صحبت به
شما می‌گویم که شکست خوردم،
00:20
whichکه, as a lawyerوکیل,
3
8673
1586
که، به عنوان یک وکیل،
00:22
is a really hardسخت thing for me to admitاقرار کردن.
4
10283
2157
پذیرش آن برایم خیلی کار سختی است.
00:25
But on that failedناموفق journeyسفر,
5
13194
2580
اما در آن سفر شکست خورده،
00:27
a lot of what I foundپیدا شد was enlighteningروشنفکر.
6
15798
2430
بسیاری از چیزهای که آموختم
هوشیار کننده بود.
00:30
And one thing in particularخاص
gaveداد me a lot of hopeامید.
7
18873
2928
و یکی از این آموزه‌ها
به من امیدواری زیادی بخشید.
00:34
It has to do with the magnitudeاندازه
and significanceاهمیت of our differencesتفاوت ها.
8
22378
3926
که تفاوت‌های ما با هم باشکوه و مهم هستند.
00:39
So, I was raisedبالا بردن in Americaآمریکا
by Indianهندی parentsپدر و مادر -- culturallyفرهنگی Hinduهندو,
9
27616
3825
من در آمریکا توسط پدر و مادری هندی
بزرگ شدم که فرهنگ هندو داشتند،
00:43
but practicingتمرین a strictسخت گیرانه and relativelyبه طور نسبی
unknownناشناخته religionمذهب outsideخارج از of Indiaهندوستان
10
31465
4342
اما از آیین سرسخت و تقریباً گمنامی
در خارج از هند تبعیت می‌کردند
00:47
calledبه نام Jainismجینیسم.
11
35831
1156
تحت عنوان جینیسم.
00:49
To give you an ideaاندیشه
of just how minorityاقلیت that makesباعث می شود me:
12
37610
2949
برای این‌ که بفهمید من جزء چه
اقلیت کوچکی هستم باید بگویم:
00:53
people from Indiaهندوستان representنمایندگی
roughlyتقریبا one percentدرصد of the US populationجمعیت;
13
41233
4275
هندی‌ها کمتر از یک درصد
جمعیت آمریکا را تشکیل می‌دهند،
00:57
Hindusهندوها, about 0.7 percentدرصد;
14
45973
2186
که هندوها تقریبا ۰/۷ درصد؛
01:00
Jainsجینس, at mostاکثر .00046 percentدرصد.
15
48667
6298
و جین‌ها ۰/۰۰۰۴۶ درصد را تشکیل می‌دهند.
01:07
To put that in contextزمینه:
16
55557
1565
واضح‌تر بگویم:
01:09
more people visitبازدید کنید the Vermontورمونت
Teddyتدی Bearخرس Factoryکارخانه eachهر یک yearسال
17
57513
3179
تعداد کسانی که سالانه از کارخانهٔ
عروسک‌سازی ورمونت دیدن می‌کنند
01:12
than are followersپیروان
of the Jainجین religionمذهب in Americaآمریکا.
18
60716
2715
بیش از ‍ییروان آیین جین در آمریکا هستند.
01:15
To addاضافه کردن to my minorityاقلیت mixمخلوط کردن,
my parentsپدر و مادر then decidedقرار بر این شد,
19
63455
2901
و برای کامل شدن حس اقلیت بودنم،
والدینم تصمیم گرفتند،
01:18
"What a great ideaاندیشه!
Let's sendارسال her to Catholicکاتولیک schoolمدرسه" --
20
66380
2694
«چه فکر خوبی!
بفرستیمش مدرسهٔ کاتولیک‌ها.»
01:21
(Laughterخنده)
21
69098
1018
(خنده حضار)
01:22
where my sisterخواهر and I
were the only non-whiteغیر سفید,
22
70140
2179
من و خواهرم تنها دانش‌آموزان غیرسفیدپوست،
01:24
non-Catholicغیر کاتولیک studentsدانش آموزان
in the entireکل schoolمدرسه.
23
72343
2357
غیر کاتولیک در تمام مدرسه بودیم.
01:27
At the Infantنوزاد Jesusعیسی of Pragueپراگ Schoolمدرسه
in FlossmoorFlossmoor, Illinoisایلینوی --
24
75287
4324
در مدرسهٔ عیسای کوچک پراگ
در فلاسمور ایلینوی --
01:31
yes, that's really what it was calledبه نام --
25
79635
2472
بله، واقعاْ اسمش همین بود --
01:34
we were taughtتدریس کرد to believe
that there is a singleتنها Supremeعالی Beingبودن
26
82131
3684
به ما یاد می‌دادند که تنها
به یک وجود برتر ایمان داشته باشیم
01:37
who is responsibleمسئول for everything,
27
85839
2208
که مسئول همه چیز است،
01:40
the wholeکل shebangشبانگ,
28
88071
1230
همهٔ امور،
01:41
from the creationایجاد of the Universeجهان
to moralاخلاقی shepherdingچوپان to eternalابدی life.
29
89325
4156
از آفرینش جهان گرفته تا پرورش اخلاقی
تا بدرقهٔ روح به زندگی ابدی.
01:46
But at home,
30
94023
1151
اما در خانه،
01:47
I was beingبودن taughtتدریس کرد something
entirelyبه طور کامل differentناهمسان.
31
95198
2769
آموزش‌های کاملاْ متفاوتی می‌دیدم.
01:50
Followersپیروان of the Jainجین religionمذهب
32
98780
1681
پیروان آیین جین
01:52
don't believe in a singleتنها Supremeعالی Beingبودن
33
100485
2109
به یک موجود برتر اعتقادی ندارند
01:54
or even a teamتیم of Supremeعالی Beingsموجودات.
34
102618
1780
حتی به چند موجود برتر
هم باور ندارند.
01:56
Insteadبجای, we're taughtتدریس کرد that God manifestsظاهر می شود
35
104747
2039
در عوض ما باور داریم
که تجلی خداوند
01:58
as the perfectionکمال of eachهر یک of us
as individualsاشخاص حقیقی,
36
106810
3002
در کمال تک تک ما قابل دیدن است،
02:01
and that we're actuallyدر واقع
spendingهزینه کردن our entireکل livesزندگی می کند
37
109836
2484
و ما در حقیقت تمام زندگی‌مان را در تلاش
02:04
strivingتلاش to removeبرداشتن the badبد karmasکارماس
38
112344
1879
برای از بین بردن
کارماهای بد می‌گذرانیم
02:06
that standایستادن in the way of us
becomingتبدیل شدن به our ownخودت godlikeخداحافظ, perfectکامل selvesخودت.
39
114247
4312
که سر راهمان قرار گرفته و به بهترین
شکل الهی خودمان تبدیل می‌شویم.
02:11
On topبالا of that, one of the coreهسته
principlesاصول of Jainismجینیسم
40
119329
3288
مهمتر از این، یکی از اصول
بنیادین آیین جین
02:14
is something calledبه نام "non-absolutismغیر مطلقه."
41
122641
2646
چیزی به نام «نسبی‌گرایی» است.
02:17
Non-absolutistsغیر مطلقه believe
that no singleتنها personفرد
42
125771
2956
نسبی‌گراها اعتقاد دارند هیچ‌کس
02:20
can holdنگه دارید ownershipمالکیت or knowledgeدانش
of absoluteمطلق truthحقیقت,
43
128751
3505
نمی‌تواند مالک تام حقیقت باشد
یا آن‌ را بشناسد،
02:24
even when it comesمی آید to religiousدینی beliefsاعتقادات.
44
132875
2357
حتی وقتی صحبت از
باورهای مذهبی در میان است.
02:28
Good luckشانس testingآزمایش کردن that conceptمفهوم out
45
136169
1945
این عقیده را روی کشیش‌ها و راهبان
02:30
on the priestsکشیشان and nunsراهبه ها
in your Catholicکاتولیک schoolمدرسه.
46
138138
2431
در مدارس کاتولیک‌تان امتحان کنید
موفق باشید.
02:32
(Laughterخنده)
47
140593
1316
(خنده حضار)
02:33
No wonderتعجب I was confusedسردرگم
48
141933
1777
جای تعجب نیست که گیج شده بودم
02:35
and hyperawareبه یاد of how differentناهمسان
I was from my peersهمسالان.
49
143734
3556
و تفاوت شدیدم با هم‌کلاسی‌ها
توی ذوقم می‌زد.
02:39
Cutبرش to 20-somethingچیزی yearsسالها laterبعد,
50
147893
1950
بپریم به بیست‌ وچند سال بعد،
02:41
and I foundپیدا شد myselfخودم to be
a highlyبه شدت spiritualروحانی personفرد,
51
149867
2883
که فهمیدم انسان بسیار معنوی‌ هستم،
02:44
but I was flounderingشلاق زدن.
52
152774
1554
اما دارم دست‌وپا می‌زنم.
02:46
I was spirituallyروحانی homelessبی خانمان.
53
154352
1630
پناهگاه معنوی نداشتم.
02:48
I cameآمد to learnیاد گرفتن that I was a "Noneهیچ یک,"
54
156633
3179
ناگهان فهمیدم که «هیچ» هستم،
02:51
whichکه isn't an acronymمخفف
or a cleverباهوش playبازی on wordsکلمات,
55
159836
3138
و این فقط یک واژه یا بازی با کلمات نیست،
02:54
norنه is it one of these.
56
162998
2046
هیچ‌کدام از این‌ها نیست.
02:57
It's simplyبه سادگی the painfullyدردناک uninspiredنا امید کننده nameنام
57
165663
2714
بلکه به شکل دردناکی یک نام کسالت‌بار است
03:00
givenداده شده to everyoneهر کس
who checksچک ها off the boxجعبه "noneهیچ کدام"
58
168401
3743
به تمام کسانی که گزینه‌ٔ
«هیچ» را انتخاب کرده‌اند، اعطا شده.
03:04
when Pewپیو Researchپژوهش asksمی پرسد them
about theirخودشان religiousدینی affiliationوابستگی.
59
172168
3348
که وقتی مرکز تحقیقات Pew
از افراد راجع به گرایشات مذهبی‌شان پرسیده،
03:07
(Laughterخنده)
60
175540
1024
(خنده حضار)
03:08
Now, a coupleزن و شوهر of interestingجالب هست
things about Nonesنانس are:
61
176588
2469
اما حقایق جالبی راجع به «هیچ»ها:
03:11
there are a lot of us,
62
179081
1182
تعداد ما بسیار زیاد است،
03:12
and we skewتکان دادن youngجوان.
63
180287
1486
و در جوانی سردرگم می‌شویم.
03:14
In 2014, there were over 56 millionمیلیون
religiouslyمذهبی unaffiliatedکارش Nonesنانس
64
182948
6338
در سال ۲۰۱۴ بیش از ۵۶ میلیون «هیچ»
که وابستگی مذهبی ندارند
03:21
in the Unitedیونایتد Statesایالت ها.
65
189310
1177
در آمریکا وجود داشتند.
03:23
And Nonesنانس accountحساب
for over one-thirdیک سوم of adultsبزرگسالان
66
191029
4136
یک‌سوم «هیچ»ها بزرگسال هستند
03:27
betweenبین the agesسنین of 18 to 33.
67
195189
2762
و بین ۱۸ تا ۳۳ سال سن دارند.
03:30
But the mostاکثر interestingجالب هست thing
to me about Nonesنانس
68
198489
2953
اما جالب‌ترین نکته راجع به «هیچ»ها برای من
03:33
is that we're oftenغالبا spiritualروحانی.
69
201466
2302
این است که ما اغلب آدم‌های معنوی هستیم.
03:35
In factواقعیت, 68 percentدرصد of us believe,
with some degreeدرجه of certaintyیقین,
70
203792
4220
در حقیقت ۶۸ درصد از ما تا حدی
به یقین رسیده‌ایم و باور داریم
03:40
that there is a God.
71
208036
1380
که خدا وجود دارد.
03:41
We're just not sure who it is.
72
209440
1513
ما فقط نمی‌دانیم که او کیست.
03:42
(Laughterخنده)
73
210977
2000
(خنده حضار)
03:45
So the first takeawayبردن for me
74
213861
1965
وقتی فهمیدم «هیچ» هستم
03:47
when I realizedمتوجه شدم I was a Noneهیچ یک
and had foundپیدا شد that informationاطلاعات out
75
215850
4061
اولین بهره‌ای که بردم
این بود که دانستم
03:51
was that I wasn'tنبود aloneتنها.
76
219935
1808
تنها نیستم.
03:54
I was finallyسرانجام partبخشی of a groupگروه in Americaآمریکا
77
222139
2040
بالاخره عضوی از یک گروه در آمریکا بودم
03:56
that had a lot of membersاعضا,
78
224203
1478
که اعضای زیادی داشت،
03:57
whichکه feltنمد really reassuringاطمینان بخش است.
79
225705
1635
احساس امنیت کردم.
03:59
But then the secondدومین,
not-so-reassuringنه چندان اطمینان بخش takeawayبردن
80
227731
2691
اما دومین حس نه چندان اطمینان بخشم
04:02
was that, oh, man, there are a lot of us.
81
230446
2231
این بود که اوه، پسر چقدر زیادیم.
04:04
That can't be good,
82
232701
1222
اتفاق خوبی نیست،
04:05
because if a lot of highlyبه شدت spiritualروحانی
people are currentlyدر حال حاضر godlessخدای ناکرده,
83
233947
3853
چون اگر افراد معنوی زیادی
در حال حاضر بی‌خدا هستند،
04:09
maybe findingیافته God is not going to be
as easyآسان as I had originallyدر اصل hopedامیدوار بودم.
84
237824
3735
پس یافتن خداوند آن‌طور که
امیدوار بودم کار آسانی نیست.
04:13
So that is when I decidedقرار بر این شد
that on my spiritualروحانی journeyسفر,
85
241583
3324
همان‌جا بود که تصمیم گرفتم
در سفر معنوی‌ام،
04:16
I was going to avoidاجتناب کردن the obviousآشکار placesمکان ها
86
244931
2074
از رفتن به مکان‌های به‌خصوص خودداری کنم
04:19
and skipجست و خیز the big-boxجعبه بزرگ religionsادیان altogetherدر مجموع
87
247029
2496
و قید تمام ادیان بزرگ را بزنم
04:21
and insteadبجای ventureسرمایه گذاری out
into the spiritualروحانی fringeحاشیه
88
249549
3658
و در عوض به جستجوی واسطه‌های
04:25
of mediumsرسانه ها
89
253231
1309
انسانهای معنوی گم‌نام
04:26
and faithایمان healersشفا دهنده ها
90
254564
1182
و درمان‌گران ایمان
04:28
and godmenمردان پسر.
91
256381
1162
و مردان خدا رفتم.
04:30
But rememberیاد آوردن, I'm a non-absolutistغیر مطلقه,
92
258336
2038
اما فراموش نکنید که من نسبی‌گرا هستم،
04:32
whichکه meansبه معنای I was prettyبسیار inclinedشیب دار
to keep a fairlyمنصفانه openباز کن mindذهن,
93
260398
3919
یعنی تمایل دارم که ذهنی باز داشته باشم،
04:36
whichکه turnedتبدیل شد out to be a good thing,
94
264341
2088
که از قضا به کمکم آمد،
04:38
because I wentرفتی to a witch'sساحره ' s potluckقورباغه dinnerشام
95
266453
3714
زیرا به رستوران کوچک جادوگری رفتم
04:42
at the LGBTLGBT Centerمرکز in Newجدید Yorkیورک Cityشهر,
96
270191
2912
که در مرکز دگرباشی در شهر نیویورک بود،
04:45
where I befriendedدوستانه two witchesجادوگران;
97
273127
1712
در آن‌جا با دو جادوگر دوست شدم؛
04:47
drankنوشید a five-gallonپنج گالن jerricanرگ
fullپر شده of volcanicآتشفشان waterاب
98
275814
3741
پنج گالن آب معدنی نوشیدم!
04:51
with a shamanشامان in Peruپرو;
99
279579
1380
با یک شامان (کاهن) در پرو
04:54
got a hugدر آغوش گرفتن from a saintسنت
in the conventionقرارداد centerمرکز --
100
282173
2420
یک قدیس در مرکز گردهمایی بغلم کرد --
04:56
she smelledبوی really niceخوب --
101
284617
1345
بوی خیلی خوبی می‌داد --
04:57
(Laughterخنده)
102
285986
1729
(خنده حضار)
04:59
chantedآواز خواندن for hoursساعت ها in a smoke-filledدود پر,
heat-infusedحرارت تزریق sweatعرق lodgeتسلیم شدن
103
287739
3747
ساعتها میان دود و گرما در
کلبه سرخپوستها آواز خواندم
05:03
on the beachesسواحل of Mexicoمکزیک;
104
291510
1487
در سواحل مکزیک:
05:05
workedکار کرد with a tequila-drinkingتکیلا-نوشیدن mediumمتوسط
to conveneبرگزار کن with the deadمرده,
105
293958
3288
با یک واسطه ی الکلی کار می‌کردم
تا با مرده‌ها ارتباط برقرار کنیم،
05:09
who oddlyعجیب و غریب includedمشمول bothهر دو
my deceasedفوت شده mother-in-lawمادر شوهر
106
297270
3358
مرده‌هایی که مادر شوهرم هم بینشان بود
05:12
and the deceasedفوت شده managerمدیر
of the hip-hopهیپ هاپ groupگروه The Rootsریشه ها.
107
300652
3176
و همچنین مدیر برنامه‌های
گروه هیپ‌هاپ روتز.
05:15
(Laughterخنده)
108
303852
1083
(خنده حضار)
05:16
Yeah, my mother-in-lawمادر شوهر told me
she was really happyخوشحال
109
304959
2743
بله، مادر شوهرم گفت که خیلی خوشحال است
05:19
her sonفرزند پسر had chosenانتخاب شده me for his wifeهمسر.
110
307726
2006
از اینکه پسرش من را به عنوان
عروسش انتخاب کرده است.
05:21
Duhدوش! But --
111
309756
1151
داه! اما --
05:22
(Laughterخنده)
112
310931
1939
(خنده حضار)
05:24
Yeah.
113
312894
1158
بله.
05:26
But the managerمدیر of The Rootsریشه ها
114
314076
2089
ولی مدیر برنامه های روتز
05:28
said that maybe I should cutبرش back
on all the pastaماکارونی I was eatingغذا خوردن.
115
316189
3316
پیشنهاد داد که شاید بهتر
باشه کمتر پاستا بخورم.
05:31
I think we can all agreeموافق
116
319529
1608
فکر می‌کنم همه موافق باشید
05:33
that it was luckyخوش شانس for my husbandشوهر
that it wasn'tنبود his deadمرده motherمادر
117
321161
3038
که شوهرم شانس آورد کسی که
پیشنهاد رژیم داد مادرش نبود.
05:36
who suggestedپیشنهادی I layغیر روحانی off carbsکربوهیدرات ها.
118
324223
1483
که کمتر پاستا بخورم.
05:37
(Laughterخنده)
119
325730
1094
(خنده حضار)
05:38
I alsoهمچنین joinedپیوست a laughingخندیدن yogaیوگا groupگروه
out of Southجنوب Africaآفریقا;
120
326848
3879
همچنین عضو یک گروه یوگا ی
خنده درمانی شدم در شمال آفریقا:
05:43
witnessedشاهد a womanزن have
a 45-minuteدقیقه orgasmارگاسم --
121
331917
3671
شاهد زنی بودم که ۴۵ دقیقه ارگاسم داشت --
05:47
I am not makingساخت this up --
122
335612
1323
از خودم در نمیارم --
05:48
as she tappedشنود گذاشت into
the energyانرژی of the universeجهان --
123
336959
2562
موقعی که با انرژی کائنات
ارتباط برقرار کرد --
05:51
I think I'm going to go back there --
124
339545
1821
احتمالا به آنجا برگردم --
05:53
(Laughterخنده)
125
341844
2372
(خنده حضار)
05:57
calledبه نام God from a phoneتلفن boothغرفه
in the Nevadaنوادا desertکویر at Burningسوزش Man,
126
345350
4056
از باجه‌ی تلفنی وسط فستیوال برنینگ‌من
صحرای نوادا با خدا تماس گرفتم،
06:01
wearingپوشیدن a unitardیک باره and skiاسکی gogglesعینک آفتابی;
127
349430
2068
در حالی که سرهمی پوشیده بودم
و عینک اسکی زده بودم؛
06:04
and I had an oldقدیمی Indianهندی guy
lieدروغ on topبالا of me,
128
352556
3508
و یک مرد پیر هندی روی من خوابیده بود،
06:08
and no, he wasn'tنبود my husbandشوهر.
129
356088
2010
که شوهرم نبود.
06:10
This was a perfectکامل strangerغریبه namedتحت عنوان Paramjiپاراجی,
130
358122
2413
یک غریبه بود به اسم پارامجی،
06:12
and he was chantingشعار دادن into my chakrasچاکراها
131
360559
1763
که برای چاکراهای من آواز می خوند
06:14
as he tappedشنود گذاشت into the energyانرژی forcesنیروها
of the Universeجهان to healالتیام my "yoniیونی,"
132
362346
4678
در حالی که برای درمان "یونی" من
به انرژی کائنات متصل شده بود،
06:19
whichکه is a Sanskritسانسکریت wordکلمه for "vaginaواژن."
133
367048
2991
که در سانسکریت به معنی واژن هست.
06:22
(Laughterخنده)
134
370063
1324
(خنده حضار)
06:23
I was going to have a slideاسلاید here,
135
371411
1572
می‌خواستم که اسلایدی از آن بگذارم،
06:25
but a fewتعداد کمی people suggestedپیشنهادی
136
373007
1831
ولی چند نفر گفتند
06:26
that a slideاسلاید of my yoniیونی
at TEDTED -- even TEDWomenTEDWomen --
137
374862
4315
نمایش اسلاید "یونی" من در برنامه TED!
-- حتی TEDزنان --
06:31
not the bestبهترین ideaاندیشه.
138
379201
1359
خیلی ایده‌ی خوبی نیست.
06:32
(Laughterخنده)
139
380584
1158
(خنده حضار)
06:34
Very earlyزود in my questجستجو,
140
382927
1664
اوایل سفرم،
06:36
I alsoهمچنین wentرفتی to see the Brazilianبرزیلی
faithایمان healerشفا دهنده Johnجان of God
141
384615
3336
رفتم به برزیل برای ملاقات مردی
به اسم "جان از خدا" که درمانگر ایمان بود
06:39
at his compoundترکیب down in Brazilبرزیل.
142
387975
1765
در پایگاهش در برزیل.
06:42
Now, Johnجان of God is consideredدر نظر گرفته شده
a full-tranceکامل ترنس mediumمتوسط,
143
390166
3049
در حال حاضر، «جان از خدا» یک واسطه
کاملا روحانی در نظر گرفته شده است،
06:45
whichکه basicallyاساسا meansبه معنای
he can talk to deadمرده people.
144
393239
2521
که اساسا بدان معنی است
او می‌تواند با افراد مرده صحبت کند.
06:48
But in his caseمورد, he claimsادعاها
to channelکانال a very specificخاص groupگروه
145
396173
3765
اما در این مورد، ادعا می‌کند
با یک گروه بسیار خاص مرتبط است
06:51
of deadمرده saintsمقدسین and doctorsپزشکان
146
399962
1438
از مقدسین و پزشکان مرده
06:53
in orderسفارش to healالتیام
whatever'sهر چه هست wrongاشتباه with you.
147
401424
2379
به منظور بهبودی
هر مشکلی که شما داشته باشید.
06:55
And althoughبا اينكه Johnجان of God does
not have a medicalپزشکی degreeدرجه
148
403827
2948
و هر چند «جان از خدا»
مدرک پزشکی ندارد
06:58
or even a highبالا schoolمدرسه diplomaدیپلم,
149
406799
2084
یا حتی دیپلم دبیرستان
07:01
he actuallyدر واقع performsانجام می دهد surgeryعمل جراحي --
150
409653
1699
اما عمل جراحی انجام می‌دهد --
07:04
the realواقعی kindنوع, with a scalpelاسکلپال,
151
412186
1675
واقعا، با یک تیغ جراحی،
07:06
but no anesthesiaبیهوشی.
152
414504
1237
بدون هرگونه بیهوشی.
07:08
Yeah, I don't know.
153
416893
1160
بله، من نمی‌دانم
07:10
He alsoهمچنین offersارائه می دهد invisibleنامرئی surgeryعمل جراحي,
where there is no cuttingبرش دادن,
154
418077
3470
او همچنین جراحی نامرئی را پیشنهاد می‌دهد،
بدون هیچ جای برشی،
07:13
and surrogateجایگزین surgeryعمل جراحي,
155
421571
1157
و جراحی جایگزین،
07:14
where he supposedlyظاهرا can treatدرمان شود somebodyکسی
who is thousandsهزاران نفر of milesمایل away
156
422752
4098
که او ظاهرا می تواند کسی را درمان کند
که هزاران مایل دور است
07:18
by performingاجرای a procedureروش on a lovedدوست داشتنی one.
157
426874
2202
با انجام یک عمل روی یک فرد عزیز.
07:21
Now, when you go to visitبازدید کنید Johnجان of God,
158
429747
1843
حالا، وقتی به دیدار «جان از خدا» می‌روید،
07:23
there are all kindsانواع
of rulesقوانین and regulationsآئین نامه.
159
431614
2136
قوانین و مقررات مختلفی وجود دارد.
07:25
It's a wholeکل complicatedبغرنج thing,
160
433774
1582
یک مورد کاملا پیچیده است،
07:27
but the bottomپایین lineخط is that
you can visitبازدید کنید Johnجان of God
161
435380
3259
اما حداقل شما می توانید
«جان از خدا» را ببینید
07:30
and presentحاضر him with threeسه things
that you would like fixedدرست شد,
162
438663
3207
و او را با سه چیز انتخاب کنید
که می خواهید انجام شود،
07:33
and he will setتنظیم the deadمرده saintsمقدسین
and doctorsپزشکان to work on your behalfاز طرف
163
441894
3097
و او مقدسین و پزشکان مرده را تعیین می‌کند
تا از طرف شما کاری کنند
07:37
to get the jobکار doneانجام شده.
164
445015
1183
که آن مورد انجام شود.
07:38
(Laughterخنده)
165
446222
1009
(خنده حضار)
07:39
Now, before you snickerاز کجا,
166
447255
2475
حالا، قبل از اینکه قهقهه بزنید،
07:41
considerدر نظر گرفتن
167
449754
1484
در نظر بگیرید
07:43
that, at leastکمترین accordingبا توجه to his websiteسایت اینترنتی,
168
451262
1972
که، حداقل بر اساس وب سایت او،
07:45
over eightهشت millionمیلیون people --
169
453258
1782
بیش از هشت میلیون نفر --
07:47
includingشامل Oprahاپرا,
170
455802
1178
از جمله اپرا،
07:49
the Goddessالهه of Daytimeروز TVتلویزیون --
171
457630
1945
الهه تلویزیون روزانه-
07:52
have goneرفته to see Johnجان of God,
172
460441
1863
رفته‌اند تا جان از خدا را ببینند،
07:54
and I was pre-wiredپیش سیمی to keep an openباز کن mindذهن.
173
462328
2664
و من از قبل تصمیم گرفته بودم
که با ذهنی باز برم.
07:58
But to be honestصادقانه, the wholeکل thing for me
was kindنوع of weirdعجیب و غریب and inconclusiveبی نتیجه,
174
466124
3618
اما راستش را بگویم، همه چیز برای من
به نوعی عجیب و غیرقابل تصور بود،
08:01
and in the endپایان, I flewپرواز کرد home,
175
469766
1751
و در پایان من به خانه برگشتم،
08:03
even more confusedسردرگم
than I alreadyقبلا startedآغاز شده out.
176
471541
2491
حتی بیشتر از قبل گیج شده بودم.
08:06
But that doesn't mean
I cameآمد home empty-handedخالی دست.
177
474913
2382
اما این بدان معنا نیست که
من دست خالی به خانه برگشتم
08:10
In the weeksهفته ها leadingمنتهی شدن up
to my tripسفر to Brazilبرزیل,
178
478605
2553
در هفته‌های پیش از
سفر من به برزیل،
08:13
I mentionedذکر شده my upcomingآینده plansبرنامه ها
to some friendsدوستان
179
481182
2769
برنامه‌های آینده را به بعضی
دوستانم متذکر شده بودم
08:15
and to a coupleزن و شوهر of colleaguesهمکاران at Googleگوگل,
180
483975
1946
و همچنین به یک زوج از همکارانم در گوگل،
08:17
where I was a lawyerوکیل at the time.
181
485945
1671
آن زمان من آنجا یک وکیل بودم.
08:20
And I mightممکن have mentionedذکر شده it
to a coupleزن و شوهر more people
182
488028
2508
و ممکن است به چند نفر دیگر هم گفته باشم
08:22
because I'm chattyچت روم,
183
490560
1191
چون زیاد صحبت می‌کنم،
08:23
includingشامل my neighborهمسایه,
184
491775
1208
همچنین همسایه ام،
08:25
the guy who worksآثار at the localمحلی
coffeeقهوه shopفروشگاه I go to eachهر یک morningصبح,
185
493672
3096
مردی که در قهوه خانه ای کار می‌کند
که هر روز صبح می‌روم،
08:29
the checkoutوارسی ladyخانم at Wholeکل Foodsخوراکی ها
186
497181
1734
خانم صندوق‌دار در فروشگاه هول فود
08:31
and a strangerغریبه who satنشسته
nextبعد to me on the subwayمترو.
187
499486
2336
و یک غریبه که در مترو کنار من نشسته بود.
08:34
I told eachهر یک of them where I was going
188
502743
2216
من به همه از آنها گفتم که کجا می‌روم
08:36
and why,
189
504983
1171
و چرا،
08:38
and I offeredارایه شده to carryحمل threeسه wishesخواسته ها
of theirsخودشان down to Brazilبرزیل,
190
506178
4421
و من پیشنهاد دادم که سه آرزو
از آنها به سوی برزیل همراهم ببرم
08:42
explainingتوضیح دادن that anyoneهر کسی going
to see Johnجان of God
191
510623
2769
توضیح دادم که هر کسی
برای دیدن جان از خدا می‌رود
08:45
could actعمل کن as a proxyپروکسی for othersدیگران
192
513416
1810
می‌تواند به عنوان یک نایب
برای دیگران عمل کند
08:47
and saveصرفه جویی them the tripسفر.
193
515250
1172
تا نیاز نباشد آنها به این سفر بروند.
08:49
And to my surpriseتعجب, my in-boxدر جعبه overflowedسرریز.
194
517795
3135
و درکمال تعجب، ایمیل‌های زیادی
به سمت من سرازیر شد.
08:53
Friendsدوستان told friendsدوستان who told friendsدوستان,
195
521906
1901
دوستان به دوستان گفتند،
که آن‌ها هم به دوستان گفتند
08:55
and those friendsدوستان
apparentlyظاهرا told more friendsدوستان,
196
523831
2236
و آن دوستان
به ظاهر به دوستان دیگر گفت
08:58
other strangersغریبه ها
and the guys at theirخودشان coffeeقهوه shopsمغازه ها,
197
526091
2410
دیگر غریبه ها
و بقیه در کافی شاپ های دیگر،
09:00
untilتا زمان it seemedبه نظر می رسید that daysروزها
before I left for Brazilبرزیل
198
528525
2404
به نظر می‌رسید که
تا قبل از رفتن من به برزیل
09:02
that there was no one who did not
have my emailپست الکترونیک addressنشانی.
199
530953
2935
هیچ کس نمانده بود که
آدرس ایمیل من را نداشته باشد.
09:06
And at the time, all I could concludeنتیجه گرفتن
was that I had offeredارایه شده too much
200
534765
4350
آن موقع، متوجه شدم که
من بیش از حد پیشنهاد داده بودم
09:11
to too manyبسیاری.
201
539139
1157
به خیلی افراد.
09:13
But when I actuallyدر واقع rereadرند
those messagesپیام ها a fewتعداد کمی yearsسالها laterبعد,
202
541302
3679
اما وقتی که سالها بعد
آن پیام ها را خواندم،
09:18
I noticedمتوجه شدم something completelyبه صورت کامل differentناهمسان.
203
546172
2765
چیزی کاملا متفاوت متوجه شدم.
09:22
Those emailsایمیل ها actuallyدر واقع sharedبه اشتراک گذاشته شده
threeسه commonalitiesمشترکات,
204
550728
3324
این ایمیل ها در واقع سه چیز
مشترک را شامل شده اند،
09:26
the first of whichکه was ratherنسبتا curiousکنجکاو.
205
554885
1824
اولین چیز که جالب بود.
09:29
Almostتقریبا everyoneهر کس sentارسال شد me meticulousدقیق detailsجزئیات
about how they could be reachedرسیده است.
206
557791
4640
تقریبا همه جزئیات دقیق در مورد چگونگی
دستیابی به خودشان را به من دادند.
09:35
I had told them,
or theirخودشان friendsدوستان had told them,
207
563239
2896
من به آنها گفته ام
یا دوستانشان به آنها گفته بودند،
09:38
that alongدر امتداد with the listفهرست
of the threeسه things they wanted fixedدرست شد,
208
566159
3133
که همراه با لیست
از سه چیز که آنها می‌خواستند،
09:41
I neededمورد نیاز است theirخودشان photoعکس, theirخودشان nameنام
and theirخودشان dateتاریخ of birthتولد.
209
569316
3598
من عکس آنها، نامشان
و تاریخ تولدشان را می‌خواهم.
09:45
But they gaveداد me fullپر شده addressesآدرس, with,
like, apartmentاپارتمان numbersشماره and zipزیپ codesکدهای,
210
573533
4132
اما آنها به من آدرس کامل دادند، با
شماره آپارتمان و کد پستی
09:49
as if Johnجان of God was going
to stop by theirخودشان houseخانه
211
577689
2355
گویی که جان از خدا
می‌خواست به آن‌ها سر بزند
09:52
and see them in personفرد
or sendارسال alongدر امتداد a packageبسته بندی.
212
580068
2352
و آنها را شخصا ملاقات کند
یا یک بسته به آن‌ها ارسال کند
09:55
It was as if, in the highlyبه شدت unlikelyبعید است eventرویداد
that theirخودشان wishesخواسته ها were grantedاعطا شده
213
583250
4357
به نظر می رسد، در واقع سعی داشتند
مطمئن باشند که خواسته های بعید آنها
09:59
by Johnجان of God,
214
587631
1192
توسط جان از خدا،
10:00
they just wanted to make sure
that they weren'tنبودند deliveredتحویل داده شده
215
588847
2773
به آنها تحویل داده می‌شود
10:03
to the wrongاشتباه personفرد or the wrongاشتباه addressنشانی.
216
591644
1970
نه به فرد غلط یا آدرس اشتباه.
10:05
Even if they didn't believe,
217
593638
2166
حتی اگر باور نداشتند
10:07
they were hedgingهدر دادن theirخودشان betsشرط بندی.
218
595828
1604
آنها امیدوار بودند.
10:10
The secondدومین commonalityمشترک بودن
was just as curiousکنجکاو,
219
598785
2913
مشترک دوم
هم خیلی جالب بود
10:14
but farدور more humblingمحکوم کردن.
220
602612
1386
اما خیلی ترسناک‌تر.
10:17
Virtuallyعملا everyoneهر کس --
221
605784
1361
تقریبا همه --
10:19
the strangerغریبه on the subwayمترو,
222
607925
1305
غریبه در مترو،
10:21
the guy at the coffeeقهوه shopفروشگاه,
223
609827
1308
مرد در کافی شاپ
10:23
the lawyerوکیل down the hallسالن,
224
611530
1323
وکیل پایین سالن،
10:25
the Jewیهودی, the atheistبی خدا,
the Muslimمسلمان, the devoutمقدس Catholicکاتولیک --
225
613310
3172
یهودی، خداناباور،
مسلمان، کاتولیک مذهبی --
10:28
all askedپرسید: for essentiallyاساسا
the sameیکسان threeسه things.
226
616873
3212
همگی تقریبا همان سه چیز را درخواست کردند.
10:33
OK, there were a coupleزن و شوهر of outliersغلظت,
and yes, a fewتعداد کمی people askedپرسید: for cashپول نقد.
227
621020
3667
بله، یک تعداد هم درخواستهای پرت داشتند،
و بله، چند نفر پول نقد درخواست کردند.
10:36
But when I eliminatedحذف شد what were
ultimatelyدر نهایت a handfulتعداد انگشت شماری of anomaliesناهنجاری ها,
228
624711
4382
اما وقتی در نهایت آن‌ها را حذف کردم،
چه اتفاقی افتاد؟
10:41
the similaritiesشباهت ها were staggeringسرسام آور.
229
629527
2314
شباهتها بسیار حیرت‌آور بود.
10:45
Almostتقریبا everyهرکدام singleتنها personفرد
230
633931
2188
تقریبا همه
10:48
first askedپرسید: for good healthسلامتی
for themselvesخودشان and theirخودشان familiesخانواده ها.
231
636828
3839
ابتدا سلامتی را برای خودشان و
خانواده‌هایشان خواسته بودند.
10:54
Almostتقریبا universallyبه طور کلی,
232
642001
1377
تقریبا همه،
10:56
they nextبعد askedپرسید: for happinessشادی
233
644212
1474
شادمانی را خواسته بودند
10:58
and then love,
234
646829
1151
و سپس عشق،
11:01
in that orderسفارش:
235
649439
1176
به این ترتیب:
11:03
healthسلامتی, happinessشادی, love.
236
651824
1755
سلامتی، شادی، عشق.
11:07
Sometimesگاهی they askedپرسید: for a specificخاص
healthسلامتی issueموضوع to be fixedدرست شد,
237
655585
2927
گاهی اوقات آنها یک نوع خاص
از سلامتی را خواسته بودند
11:10
but more oftenغالبا than not, they just
askedپرسید: for good healthسلامتی in generalعمومی.
238
658536
3322
اما اغلب، آنها فقط
به طور کلی سلامتی خواسته بودند.
11:15
When it cameآمد to happinessشادی,
239
663222
1276
وقتی به خوشبختی رسید،
11:17
they eachهر یک phrasedتصریح شده it slightlyکمی differentlyمتفاوت است,
240
665031
2176
هر کدام از آنها کمی متفاوت بین کرده بود،
11:20
but they all askedپرسید: for the sameیکسان
specificخاص subtypeنوع دوم of happinessشادی, too --
241
668052
4596
اما همه آنها درخواست همان زیرمجموعه
خاص از شادی را داشتند
11:26
the kindنوع of happinessشادی that sinksغرق می شود in
242
674282
2081
نوعی از شادی که عمیق است
11:28
and setsمجموعه ها down rootsریشه ها in your soulروح;
243
676832
1943
و ریشه‌هایش در روح انسان قرار می‌گیرد؛
11:32
the kindنوع of happinessشادی
that could sustainپایدار باش us,
244
680521
2336
نوعی شادی که می‌تواند ما را حفظ کند،
11:35
even if we were to loseاز دست دادن
absolutelyکاملا everything elseچیز دیگری.
245
683922
2926
حتی اگر مطلقا همه چیزهای
دیگر را از دست می‌دادیم.
11:40
And for love,
246
688587
1152
و برای عشق،
11:42
they all askedپرسید: for the kindنوع
of romanticرومانتیک love,
247
690779
2218
همه آنها عشق رومانتیک خواسته بودند،
11:45
the soulروح mateرفیق that we readخواندن about
in epicحماسه romanticرومانتیک novelsرمانها,
248
693021
3976
نیمه گمشده‌ای که در موردش
در رمان‌های عاشقانه خواندیم،
11:50
the kindنوع of love that will stayاقامت کردن with us
tillتا the endپایان of our daysروزها.
249
698396
3220
عشقی که تا ابد با ما خواهد ماند.
11:55
Sorry, that's my husbandشوهر.
250
703893
2015
با عرض پوزش، این همسر من است.
12:00
Crapتلخه! Now I forgotیادم رفت my placeمحل.
251
708665
1585
ای وای! حالا یادم رفت کجا بودم.
12:02
(Laughterخنده)
252
710274
2019
(خنده حضار)
12:05
(Applauseتشویق و تمجید)
253
713176
4801
(تشویق حضار)
12:14
So by and largeبزرگ,
254
722602
1559
به طور کلی،
12:16
all of these friendsدوستان and strangersغریبه ها,
255
724185
2388
همه این دوستان و غریبه‌ژها،
12:18
regardlessبدون در نظر گرفتن of theirخودشان backgroundزمینه,
raceنژاد or religionمذهب,
256
726597
3354
بدون در نظر گرفتن پیشینه،
نژاد یا مذهب آنها
12:22
all askedپرسید: for the sameیکسان things,
257
730762
1664
همه چیزهای مشابه را خواسته بودند،
12:24
and they were the sameیکسان things
that I really wanted,
258
732450
2762
و آنها همان چیزهایی بودند
که من می خواستم،
12:27
the simplifiedساده شده versionنسخه
of the basicپایه ای humanانسان needsنیاز دارد
259
735236
2802
نسخه ساده شده
از نیازهای اساسی انسان
12:30
identifiedشناخته شده است by socialاجتماعی scientistsدانشمندان
like Abrahamابراهیم MaslowMaslow and Manfredمانفرد Max-Neefماکس-نف.
260
738062
4621
شناسایی شده توسط دانشمندان اجتماعی
مانند ابراهیم ماسلو و مانفرد مکسنیف.
12:35
No one askedپرسید: for answersپاسخ ها
to the bigبزرگ existentialوجودی questionsسوالات
261
743668
3118
هیچ کس درخواست پاسخ به
سوالات حقیقت وجودی را مطرح نکرد
12:38
or for proofاثبات of God or the meaningبه معنی of life
like I had setتنظیم out to find.
262
746810
3405
یا برای اثبات خدا یا معنای زندگی
مثل آنچه که من برای یافتنش رفتم.
12:42
They didn't even askپرسیدن for an endپایان
to warجنگ or globalجهانی است hungerگرسنگی.
263
750596
2982
آنها حتی پایان دادن به جنگ
یا گرسنگی جهانی را نخواستند.
12:46
Even when they could have askedپرسید:
for absolutelyکاملا anything,
264
754879
3603
حتی زمانی که می‌توانستند
هر چیزی درخواست کنند.
12:50
they all askedپرسید: for healthسلامتی,
happinessشادی and love.
265
758506
3035
همه آنها سلامت، شادی وعشق خواسته بودند.
12:55
So now those emailsایمیل ها had
a thirdسوم commonalityمشترک بودن as well.
266
763418
2748
حالا این ایمیل‌ها
اشتراک سومی نیز داشتند.
12:59
Eachهر یک of them endedبه پایان رسید in the exactدقیق sameیکسان way.
267
767444
3128
همه آنها به همان شیوه به پایان رسید.
13:03
Insteadبجای of thankingسپاسگزار me for cartingکارتینگ
theirخودشان wishesخواسته ها all the way to Brazilبرزیل,
268
771597
3766
به جای تشکر از من برای انتقال
آرزوهای آنها به برزیل،
13:08
everyoneهر کس said,
269
776427
1215
همه گفتند،
13:11
"Please don't tell anyoneهر کسی."
270
779285
1472
«لطفا به کسی نگو.»
13:14
So I decidedقرار بر این شد to tell everyoneهر کس --
271
782738
2216
بنابراین تصمیم گرفتم به همه بگویم -
13:16
(Laughterخنده)
272
784978
1231
(خنده حضار)
13:18
right here on this stageمرحله,
273
786233
1498
اینجا در همین سخنرانی،
13:21
not because I'm untrustworthyغیر قابل اعتماد,
274
789421
1790
نه چون من غیر قابل اعتماد هستم،
13:23
but because the factواقعیت
that we have so much in commonمشترک
275
791867
3242
اما به دلیل این واقعیت
که ما خیلی اشتراکات داریم
13:27
feelsاحساس می کند especiallyبه خصوص importantمهم for us
all to hearشنیدن, especiallyبه خصوص now,
276
795133
3486
به ویژه در حال حاضر بسیار مهم است
که همه آگاه شوند،
13:30
when so manyبسیاری of the world'sجهان problemsمشکلات
277
798643
2047
زمانی که بسیاری از مشکلات جهان
13:32
seemبه نظر می رسد to be because we keep focusingتمرکز
on the things that make us differentناهمسان,
278
800714
3987
به این دلیل است که ما بر روی چیزهایی تمرکز
کرده ایم که ما را از هم متمایز می‌کند،
13:36
not on what bindsمتصل می شود us togetherبا یکدیگر.
279
804725
1883
نه چیزی که ما را با هم مرتبط می‌کند.
13:39
And look -- I am the first to admitاقرار کردن
that I am not a statisticianآمارشناس,
280
807765
4376
و ببینید- من اولین نفرم که اعتراف می‌کنم
که متخصص آمار نیستم،
13:44
and that the dataداده ها I presentedارایه شده to you
that I just accumulatedانباشته شده in my in-boxدر جعبه
281
812790
3920
و این داده‌هایی که به شما ارائه کردم
فقط از ایمیل من جمع آوری شده است
13:48
is more anecdotalعاقلانه than scientificعلمی,
more qualitativeکیفی than quantitativeکمی.
282
816734
5101
بیشتر حکایت است تا علمی باشد
بیشتر کیفی است تا کمی.
13:54
It is, as anyoneهر کسی who worksآثار
with dataداده ها would tell you,
283
822394
3222
هر کسی که با داده
کار کرده باشد به شما می‌گوید
13:57
hardlyبه سختی a statisticallyاز نظر آماری significantقابل توجه
or demographicallyاز لحاظ جمعیتی balancedمتعادل کننده sampleنمونه.
284
825640
3824
به سختی از لحاظ آماری معنی دار است
و جمعیت نمونه متعادل نیست.
14:01
But nonethelessبا این وجود, I find myselfخودم
thinkingفكر كردن about those emailsایمیل ها
285
829488
4061
اما با این وجود، من خودم را در حال
فکر کردن به آن ایمیل ها پیدا می‌کنم
14:05
everyهرکدام time I reflectمنعکس کننده back
on the biasتعصب and prejudiceتعصب
286
833573
3552
هر زمانی که برمی‌گردم و
به تعصب و خطاها که در زندگی‌ام
14:09
that I've facedدر مواجهه in my life,
287
837149
1517
با آن مواجه شدم فکر می‌کنم،
یا زمانی که یک جرم بر اساس نفرت
وجود دارد یا یک تراژدی بی‌معنی
14:11
or when there's anotherیکی دیگر hateنفرت crimeجرم
or a senselessبدون احساس tragedyتراژدی
288
839131
2894
14:14
that underscoresبرجسته کردن the dishearteningدلهره آور senseاحساس
289
842049
2612
که این حس ناامید کننده را برجسته می‌کند
14:16
that our differencesتفاوت ها
mightممکن be insurmountableغیر قابل تحمل.
290
844685
2853
تفاوتهای ما
ممکن است غیرقابل توافق باشد.
14:21
I then remindیادآوری کن myselfخودم that I have evidenceشواهد
291
849070
2310
سپس به خودم یادآوری می‌کنم که شواهدی دارم
14:23
that the humblingمحکوم کردن, unifyingمتحد کردن commonalityمشترک بودن
292
851404
2582
که محور اتحاد و یکپارچگی
14:26
of our humanityبشریت
293
854010
1610
انسانیت ما
14:27
is that, even when presentedارایه شده
with the opportunityفرصت
294
855644
2968
این است که، حتی زمانی که به ما
فرصت داده می‌شود
14:30
to askپرسیدن for anything at all,
295
858636
2153
که چیزی را بخواهیم
14:32
mostاکثر of us want the sameیکسان things,
296
860813
1937
اکثر ما چیزهای مشابهی را می‌خواهیم،
14:34
and that this is trueدرست است
no matterموضوع who we are,
297
862774
2705
و این واقعیت است
مهم نیست که ما کی هستیم،
14:38
what nameنام we call our god,
298
866179
1917
خدای خود را چه می‌نامیم،
14:40
or whichکه religionمذهب, if any, we call home.
299
868702
3122
یا به کدام دین، اگر داریم، ایمان داریم.
14:45
I then alsoهمچنین noteتوجه داشته باشید
300
873300
1604
من هم همینطور یاد گرفتم
14:46
that apparentlyظاهرا some of us
want these things so badlyبدی
301
874928
3367
که ظاهرا بعضی از ما
این‌ها را آن قدر شدید می‌خواهیم
14:50
that we would emailپست الکترونیک a Noneهیچ یک,
302
878821
1777
که ما به یک «هیچ» ایمیل می‌زنیم
14:53
a spirituallyروحانی confusedسردرگم Noneهیچ یک like me --
303
881319
3287
یک «هیچ» از نظر معنوی گمراه مثل من --
14:56
some mightممکن say otherwiseدر غیر این صورت
confusedسردرگم as well --
304
884630
2108
برخی ممکن است بگویند
حتی در بقیه موارد گیج -
14:59
and that we would seekبه دنبال out this strangerغریبه
and emailپست الکترونیک her our deepestعمیق ترین wishesخواسته ها,
305
887742
4781
و ما این غریبه را پیدا کرده وعمیق‌ترین
آرزوهایمان را به او ایمیل می‌زنیم،
15:04
just in caseمورد there is
the remoteاز راه دور possibilityامکان پذیری
306
892547
3345
که در صورت امکان حتی با احتمال بسیار پایین
15:07
that they mightممکن be grantedاعطا شده
by someoneکسی who is not a god,
307
895916
3641
آن آرزوها توسط کسی که
حتی خدا نیست برآورده شوند،
15:11
much lessکمتر our god,
308
899581
2389
چه رسد که خدای ما باشد
15:13
someoneکسی who is not even
a memberعضو of our chosenانتخاب شده religionمذهب,
309
901994
2973
کسی که حتی
عضو دین انتخابی ما نیست،
15:17
someoneکسی who, when you
look at him on paperکاغذ,
310
905998
2001
کسی که وقتی روی کاغذ به آن نگاه می‌کنی،
15:20
seemsبه نظر می رسد like an unlikelyبعید است
candidateنامزد to deliverارائه.
311
908023
2490
بعید به نظر می‌رسد
بتواند کاری بکند.
15:24
And so now,
312
912354
1165
و حالا،
15:26
when I reflectمنعکس کننده back on my spiritualروحانی questجستجو,
313
914494
3129
وقتی من به سفر معنوی خود نگاه می‌کنم،
15:31
even thoughگرچه I did not find God,
314
919758
2120
اگر چه خدا را پیدا نکردم،
15:35
I foundپیدا شد a home in this:
315
923211
2308
ولی یک خانه پیدا کردم:
15:39
even todayامروز, in a worldجهان
fracturedشکست خورده by religiousدینی,
316
927170
4121
حتی امروز، در جهانی
که ما را مذهبی،
15:44
ethnicقومی, politicalسیاسی, philosophicalفلسفی,
and racialنژاد dividesتقسیم می کند,
317
932069
5137
قومی، سیاسی، فلسفی،
و نژادی از هم مجزا می‌کند،
15:49
even with all of our obviousآشکار differencesتفاوت ها,
318
937230
3034
حتی با تمام تفاوتهای آشکار ما،
15:52
at the endپایان of the day,
319
940288
1415
در پایان روز،
15:54
and the mostاکثر fundamentalاساسی levelسطح,
320
942311
1715
و در پایه‌ای‌ترین سطح
15:56
we are all the sameیکسان.
321
944886
1394
ما همه مثل هم هستیم.
15:59
Thank you.
322
947613
1163
متشکرم.
16:00
(Applauseتشویق و تمجید)
323
948800
5613
(تشویق حضار)
Translated by Masoud Nakhaei
Reviewed by Behdad Khazaeli

▲Back to top

ABOUT THE SPEAKER
Anjali Kumar - General counsel, author, "idea acupuncturist"
Anjali Kumar is a Brooklyn-born, first-generation Indian American author, attorney, advisor, speaker and “idea acupuncturist.”

Why you should listen

Anjali Kumar is the Chief People Officer and General Counsel at Cheddar, author and "idea acupuncturist." She was formerly the Head of Social Innovation and Founding General Counsel at Warby Parker, a transformative lifestyle brand offering designer eyewear at affordable prices while leading the way for socially conscious businesses. Prior to joining Warby Parker, Kumar was Senior Counsel at Google where she was a commercial and product attorney on areas ranging from Google X to YouTube. She is an Adjunct Professor at Columbia Business School and Fordham University and serves as an advisor to prominent technology companies, luxury fashion brands, consumer products and non-profit organizations including Malala Fund, IDEO.org and organize.org. She serves on the Board of Directors of Happy Money, GloScience Professional, Amplifier Foundation, Edible Schoolyard NY, and GrowNYC and the Guggenheim museum’s Global Innovation Group. Anjali’s first book, Stalking God: My Unorthodox Search for Something to Believe In, comes out January 2018 via Seal Press.

More profile about the speaker
Anjali Kumar | Speaker | TED.com